گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

درد پیری را جوانی می کند درمان و بس

آه کاین درمان نباشد در دکان هیچ کس

در بیابان طلب چون گردباد از ضعف تن

گرد می خیزد زمن تا راست می سازم نفس

از فغان و ناله خود دربیابان طلب

حاصلی غیر از غبار دل ندارم چون جرس

عندلیب دوربینی کز خزان داردخبر

دربهاران بر نمی آرد سر از کنج قفس

حرص رابسیاری نعمت نسازد سیر چشم

می زند درشکرستان دست خود بر سر مگس

دل چو روشن شد کند کوتاه دست نفس را

پرتو مهتاب با دزدان کند کار عسس

تازه رو را درنظرها اعتبار دیگرست

صرف می گردد به عزت میوه های پیشرس

حرص از آب و علف سیری نمی داند که چیست

اشتهای شعله را هرگز نسوزد خارو خس

نفس چون مطلق عنان گردید طغیان می کند

این سگ دیوانه راکوتاه کن صائب مرس

 
 
 
قطران تبریزی

ای توئی بیچارگان را چاره و فریادرس

ایزد از هر دو بند و سختی مر ترا فریادرس

هرکه را رنجی بدو آمد تو برداری ازو

بر ندارد رنج تو جز کردکار پاک و بس

جز بکردار نشاط و ناز نگذاری قدم

[...]

سوزنی سمرقندی

ای بنظم آراستن با سعد اکبر هم نفس

مدح سعدالملک مسعود بن اسعد گوی و بس

آنکه نفس ناطقه از سینه ارباب نظم

بهر سلک مدح او در نفیس آرد نفس

صدر عالی رأی ملک آرای دستوری که بر

[...]

اوحدی

در ضمیر ما نمیگنجد بغیر از دوست کس

هر دو عالم را به دشمن ده، که ما را دوست بس

یاد میدار آنکه: هستی هر نفس با دیگری

ای که بی‌یاد تو هرگز بر نیاوردم نفس

میروی چون شمع و خلقی از پس و پیشت روان

[...]

ابن یمین

ز اقتضای دور گردون گر پدید آید ترا

چند روزی در جهان بر قول و فعلی دسترس

بشنو از ابن یمین پندی بغایت سودمند

با سلامت عمر اگر داری بسر بردن هوس

بدمگوی و بدمکن با هیچکس در هیچ حال

[...]

سلمان ساوجی

هست پیغامی مرا کو قاصدی مشکین نفس

سست می‌جنبد صبا ای صبح کار توست و بس

پیش خورشید مرا کاریست وانگه غیر صبح

کیست کو در پیش خورشیدی تواند زد نفس؟

ای نسیم صبح بگذر بر شبستانی که گشت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه