معشوق در برابر و مهتاب درنظر
آید دگر چگونه مرا خواب درنظر
از روی آتشین تودل آب می شود
گردد زآفتاب اگر آب درنظر
در حلقه های زلف تو هررشته رابود
چون تار سبحه صد دل بیتاب درنظر
آن را که نیست نور بصیرت نقابدار
باشد بیاض چشم ،شکرخواب درنظر
در آتشم ز حسن گلو سوزتشنگی
تیغ برهنه است مراآب درنظر
تا بوریای فقر مرا خوابگاه گشت
شد خارپشت بسترسنجاب درنظر
این بیخودی که دولت بیدارنام اوست
آید مرا چو چشم گرانخواب درنظر
ازوحشت است ماهی رم خورده مرا
هرموج ازین محیط چو قلاب درنظر
صائب دل مراست درآن زلف تابدار
ازلعل او همیشه لب آب درنظر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از بس که زد خیالِ توام آب در نظر
مژگان شکستهام ز رگِ خواب در نظر
هر گوهری که در صدفِ دیده داشتم
از خجلتِ نثارِ تو شد آب در نظر
روز و شبم به عالمِ سیرِ خیالِ توست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.