داده ام دل را به دست دشمن دین دگر
بسته ام عهد مودت با نو آیین دگر
با غزالان سخن کارست صیاد مرا
کی مرا از جا برد آهوی مشکین دگر؟
کوه دردی را که من فرهاد او گردید ه ام
هست بر هر پاره سنگش نقش شیرین دگر
مرده دل را بغیر از ناله جان بخش من
بر نمی انگیزد از جا هیچ تلقین دگر
سر مجنبان بهر تحسینم گفتار مرا
نیست غیر از جنبش دل هیچ تحسین دگر
از گلستانی که آن سرو خرامان بگذرد
می شود هر شاخ پر گل دست گلچین دگر
ناامیدی هر قدر دل را کشد درخاک وخون
آرزو در سینه چیند بزم رنگین دگر
هر سر موی تو چون مژگان گیرا می کند
در شکارستان دلها کار شاهین دگر
گفتم از پیری شود کوتاه، دست رغبتم
قامت خم شد کمند حرص را چین دگر
گفتم از خواب گران پیری برانگیزد مرا
موی همچون پنبه ام گردید بالین دگر
در سر بی مغز هرکس نیست صائب نور عقل
دولت بیدار، گردد خواب سنگین دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به بیان احساسات عمیق خود میپردازد و از عشق، ناامیدی و مشکلات زندگی سخن میگوید. او میگوید که قلبش را به دست دشمن سپرده و با عواقب این انتخاب دست و پنجه نرم میکند. او به تصویر کشیدن درد و رنج خود، از شخصیتهای اسطورهای مانند فرهاد و شیرین بهره میبرد و میگوید که هیچ چیز جز نالههای او نمیتواند دل مرده او را بیدار کند. شاعر همچنین به زیباییها و جذابیتهای معشوق اشاره میکند و تأکید میکند که هر چه تلاش کند، نمیتواند از عشق خود فرار کند. در نهایت به پیری و زوال میپردازد و میگوید که هر چه زمان میگذرد، حسرتها و آرزوهای موجود در دل او بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: من دل خود را به دست کسی سپردهام که به دین من دشمن است و اکنون با کسی دیگر پیمان دوستی بستهام که آیین جدیدی دارد.
هوش مصنوعی: من با غزالان صحبت میکنم و صیاد من کیست؟ آیا دیگر نمیتواند مرا از جا براند و آهوی مشکین را بگیرد؟
هوش مصنوعی: کوه برای من که فرهاد او شدهام، درد و رنجی را دارد که بر هر تکه سنگش نشانی از شیرینی دیگر وجود دارد.
هوش مصنوعی: دل مرده و بیروح، تنها با ناله و صدای جانبخش من به حرکت در میآید و هیچ حرف یا نصیحت دیگری نمیتواند او را تکان دهد.
هوش مصنوعی: سر مجنبان برای تحسین من گفته است که غیر از حرکت دل، هیچ تحسین دیگری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هرزمان که آن سرو بلند و خوشچهره از میان گلستان بگذرد، هر شاخهای که پر از گل است، به دست کسی دیگر چیده میشود.
هوش مصنوعی: ناامیدی هر چقدر که انسان را به شکست و ناامیدی بکشاند، در دل آرزوها و آرزوهای رنگین و شادیبخش، تغییرات مثبتی ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: هر یک از موهای تو همانند مژههای جذاب، دلها را در دام میاندازد و همچون شاهینی در میدان شکار عمل میکند.
هوش مصنوعی: گفتم با پیری، طمع و آرزوهایم کم میشود، اما دست خودم به خاطر حرص و ولع، نتوانستند برآورده شوند و اکنون مستاصل ماندهام.
هوش مصنوعی: خواستم از خواب عمیق و دراز بیدار شوم، اما با این حال، موهایم دیگر مانند پنبه نرم و نرم شدهاند و به آسانی تغییر کردهاند.
هوش مصنوعی: در دل هر کسی که عقل و فهم ندارد، صائب (شاعر) به روشنی و روشنایی نمیرسد. درختی که ریشهاش نداشته باشد، نمیتواند به بار بنشیند و زندگیاش دچار خواب سنگین و بیتحرکی میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.