اهل دل رایاری دوران نمی آید به کار
تیغ را همواری سوهان نمی آید به کار
در بساط آفرینش، مردم آگاه را
هیچ غیر از دیده حیران نمی آید به کار
نور مطلق بی نیاز از پرده های چشم ماست
آتش خورشید را دامان نمی آید به کار
عقده دل از درون چون غنچه خودوامی شود
این گره راناخن ودندان نمی آید به کار
عشق می خواهد دل مجروح و چشم اشکبار
کشت بی نم، ابر بی باران نمی آید به کار
قدر خط سبز را سوداییان دانند چیست
چشم خواب آلود راریحان نمی آید به کار
هر سحابی از دل عاشق نمی شوید غبار
تشنه دیدار را باران نمی آید به کار
خاطر آسوده خواهی ،چشم از عالم بپوش
دیده روشن درین زندان نمی آید به کار
از سبکروحی و تمکین آدمی را چاره نیست
تیر چون شد بی پروپیکان، نمی آید به کار
تا نگردیده است دل افسرده، کاری پیش گیر
دانه پوسیده، ای دهقان نمی آید به کار
گر نخواهد شد سپند روی آتشناک او
چون شرار این خرده های جان نمی آید به کار
دست وپایی می زند بهر حضوردیگران
ورنه صائب راسر و سامان نمی آید به کار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تبیین نیازهای عمیق عشق و دلباختگی پرداخته و به این نکته اشاره میکند که در زندگی واقعی، تنها با احساسات و حقایق عمیق میتوان به درک درستی از عشق و انسانیت دست یافت. شاعر بیان میکند که در شرایط سخت و دشوار، قلب مجروح و چشمهای اشکبار لازم است و بدون این احساسات، نمیتوان به حقیقت عشق و زندگی پی برد. به همین ترتیب، اشارهای به عدم کارایی ظواهر و بیمعنایی بدون شناخت عمیق از زندگی و عشق دارد. در نهایت، شاعر تأکید میکند که برای درک واقعیات و رسیدن به آرامش، باید از دنیای مادی و ظاهری دور شد و به دل و احساسات عمیق توجه کرد.
هوش مصنوعی: افراد با دلهای حساس و عاطفی، به سختی میتوانند در زمانهای دشوار به کمک بیایند، و برای کارهای خشن و جدی، آرامش و نرمی همواره مناسب نیست.
هوش مصنوعی: در دنیای آفرینش، افرادی که آگاه هستند، هیچ چیزی جز حیرت و تعجب نمیبینند و هیچ چیز دیگری برایشان نمیتواند مهم باشد.
هوش مصنوعی: نور خالص و بینهایت به هیچ پردهای نیاز ندارد و تابش خورشید به هیچ وسیلهای برای ارتباط احتیاج نمیکند.
هوش مصنوعی: دل که پر از ناراحتی و کینه است، مانند غنچهای که در حال شکفتن است، کم کم باز میشود. اما این گرهای که ایجاد شده، با هیچ وسیلهای مثل ناخن یا دندان نمیتوان آن را باز کرد.
هوش مصنوعی: عشق نیازمند دل شکسته و چشمان گریان است؛ مانند اینکه بدون باران، ابری به کار نمیآید.
هوش مصنوعی: سوداییان (عاشقان و شوریدگان) ارزش و اهمیت خط سبز را درک میکنند، اما در عین حال، با وجود اینکه چشمان خوابآلودی دارند، بوی خوش ریحان به دردشان نمیخورد. این بیان به نوعی اشاره به درک عمیق و احساساتی دارد که در شرایطی خاص ممکن است برای دیگران بیمعنا به نظر برسد.
هوش مصنوعی: هر ابری از دل عاشق به وجود نمیآید و باران برای سیراب کردن عطش دیدار، نمیبارد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی آرامش خاطر داشته باشی، باید از دنیای اطراف چشم بپوشی و فقط به درون خودت نگاه کنی، زیرا در این محدودیتها و گرفتارهای زندگی حقیقتی روشن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: انسان به خاطر رویکرد و طبیعت خود، نمیتواند از ویژگیهایش فرار کند. وقتی تیر بدون داشتن نشانه و هدف شود، دیگر کارایی و تأثیری نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل انسان دچار کسالت و ناامیدی نشده است، باید اقدام کرد و دست به کار شد. اگر دانهای خراب و قدیمی باشد، دیگر فایدهای ندارد و نمیتواند نتیجهای به بار آورد، پس ای کشاورز، وقتی که دل و روح تو آماده نیست، هیچ کاری به نتیجه نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: اگر درخت سپند (سدر) نتواند به آتش بسوزد، مانند جرقههای کوچک، این ذرات جان کوچک نیز به کار نمیآیند.
هوش مصنوعی: انگار فردی برای نمایش و جلب توجه دیگران تلاش میکند، در حالی که اگر این نمایش نبود، او به زیبایی و نظم واقعی خود نمیرسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.