پروای شکوه من آن سیمتن ندارد
دردش مباد هر چند درد سخن ندارد
ناسازگاریی هست در خوی گلعذاران
کو یوسفی که گرگی در پیرهن ندارد
هرکس فتد تهی چشم در فکر دیگران نیست
پروای تشنه جانان چاه دفن ندارد
از نارسایی جودسایل برآورد دست
چاهی که می رسد دست دلو ورسن ندارد
چون شمع سرگرانان در زیر پا نبینند
پای چراغ نوری در انجمن ندارد
از زندگی به تنگند دایم سیاه روزان
ذوقی چراغ ماتم از زیستن ندارد
ناجنس کی تواند ما را به حرف آورد
با آبگینه طوطی روی سخن ندارد
عارف ز جرم مردم در پرده حجاب است
یوسف ز شرم اخوان روی وطن ندارد
باشند زردرویان صائب به پرده محتاج
هر کس شهید گردد فکر کفن ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوعاتی چون درد و رنج انسانها، نارسایی و ناکامیها، و همچنین جستجوی زیبایی و حقیقت در زندگی میپردازد. او به تضادهایی اشاره میکند که در وجود انسانها وجود دارد و تخیل و آرزوهایشان را در برابر واقعیتهای تلخ زندگی قرار میدهد. او همچنین بر این نکته تأکید میکند که گاهی انسانها به دلایل مختلف از خود بیخبرند و در پی جستجوی معانی عمیقتر زندگی هستند. در نهایت، شاعر به مشکلات و دردهای ناشی از زندگی اشاره میکند که باعث میشود افراد در حسرت و افسردگی به سر ببرند.
هوش مصنوعی: نادانی و بیتوجهی دیگران به درد و رنج من برایم مهم نیست، زیرا حتی اگر نامنخر را در زبان نیاورند، احساساتم را در درون خود احساس میکنم.
هوش مصنوعی: ناسازگاریای در طبیعت گلها وجود دارد، مانند یوسفی که در آن گرگی پنهان نشده است.
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال جلب توجه و نظر دیگران باشد، نباید انتظاری از او داشت که به عشق و نیازهای عمیق انسانها توجه کند. او مانند کسی است که در چاهی افتاده و نمیتواند از آن خارج شود.
هوش مصنوعی: به خاطر کمبود بخشش و نیکی، نمیتوان انتظار داشت که چاه عمیق و پرباری ساخته شود، چرا که نه دلو (سطل) و نه نیروی کافی برای پر کردن آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: افرادی که در غم و اندوه هستند، وقتی در جمع دیگران نیستند و کسی به آنها توجه نمیکند، مانند شمعی هستند که در زیر پا قرار دارد و نورش دیده نمیشود. در چنین حالتی، هیچ روشنایی در میان جمع وجود ندارد.
هوش مصنوعی: افراد غمگین و بدشانس همواره از زندگی ناراضیاند و حس شادی و خوشی را از دست دادهاند. آنها نمیتوانند از زیستن لذت ببرند و در تاریکی و اندوه غرق شدهاند.
هوش مصنوعی: هیچ چیز ناپسند و ناهماهنگ نمیتواند ما را به گفتگو وادار کند، چرا که با زیبایی و شفافیت سخن گفتن که مانند شیشه است، نمیتوان به گفتگو پرداخت.
هوش مصنوعی: عارف به خاطر گناه مردم در پنهانکاری قرار دارد و یوسف به دلیل شرم از برادرانش نمیتواند به وطنش بازگردد.
هوش مصنوعی: افراد زردروی (بدنیا آمده از رنگ زرد) برای پوشش خود به پرده نیازمندند، اما کسی که جان میدهد، حتی به فکر کفن خود هم نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل در چمن بجز خار در پیرهن ندارد
آب و هوای راحت خاک وطن ندارد
ترک کلاه تجرید بر هیچ سر نچسبد
بتخانه تعلق یک بت شکن ندارد
باشد برای طفلان مینا ز باده بهتر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.