تیغ تو می وساقی وپیمانه من شد
هر زخم نمایان در میخانه من شد
گو شاخ گل آسوده شو از جلوه طرازی
اکنون که ته بال پریخانه من شد
از وحشت نخجیر شود دام پریشان
زنجیر سرزلف تو دیوانه من شد
از شوخی او زلزله در مغز زمین است
آن خانه برانداز که همخانه من شد
دیگر نکشد منت خشک از لب دریا
ابری که تر از گریه مستانه من شد
آوردم اگر روی به محراب عبادت
از بیخبری گوشه میخانه من شد
هر خانه چشمی که شبستان جهان داشت
در بسته ز شیرینی افسانه من شد
وحشت کند از کلبه ویرانه من سیل
رحم است برآن جغد که همخانه من شد
ناز تو فزون گشت ز اظهار نیازم
خواب تو گرانسنگ ز افسانه من شد
راضی به قضا باش که کنج قفس تنگ
از ریختن بال پریخانه من شد
گرسرو به خوبی علم از فاخته گردید
شمع تو جهانسوز ز پروانه من شد
در کلبه من گرد علایق نبود فرش
سیلاب تهیدست ز کاشانه من شد
بی برگی من از سخن سرد طمع بود
مهری که زدم بر لب خود دانه من شد
در دوستی ساخته صائب نبود فیض
ممنونم ازان شمع که بیگانه من شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات شاعر درباره عشق و تاثیر آن بر زندگیاش پرداخته است. شاعر از زخمها و دردهایی صحبت میکند که در میخانهاش نمایان شدهاند و این نشاندهندهٔ رنج و اندوه ناشی از عشق است. او به زیبایی و ناز معشوقش اشاره میکند و میگوید که این عشق باعث شده که زندگیاش دچار آشفتگی و تغییرات عمیق شود. در عین حال، او به واقعیتهای تلخ زندگی نیز اشاره دارد، مانند تنهایی و احساس محبوس بودن در قفس. در نهایت، شاعر از شمعی یاد میکند که عشق او را روشن کرده و به او امید بخشیده است. این شعر به طور کلی ترکیبی از زیبایی، اندوه و تجربیات عاشقانه است.
هوش مصنوعی: تیغ تو مانند جام می است و هر زخمی که به من رسیده، نشانی در میخانه من گذاشته است.
هوش مصنوعی: به آرامی و با خیال راحت به زیبایی و جذابیت خود بپرداز، حالا که تمام زیباییهای من به پایان رسیدهاند.
هوش مصنوعی: از ترس شکار، دام به هم ریخته است. زنجیر موهای تو، دیوانهام کرده است.
هوش مصنوعی: شوخی او به قدری اثرگذار و شدید است که گویی زلزلهای در زمین بهوجود میآورد. این شخصی که با او همخانهام، توانسته است چنین تاثیری روی من بگذارد.
هوش مصنوعی: دیگر باران از لب دریا انتظار نمیکشد، چرا که حالا دیگر گریهی شوق من به قدری شدید شده است که مانند بارانی لطیف از من جاری شده.
هوش مصنوعی: اگر در حال عبادت و خضوع در مقابل خداوند هستم، اینجا به خاطر ناآگاهی من است که گوشهای از میخانه را انتخاب کردهام.
هوش مصنوعی: هر کسی که در شبستان بزرگ دنیا به زیبایی و شیرینی داستان من نگاه کرده، خانهاش در برابر خوشیهای زندگی بسته و در خود محبوس شده است.
هوش مصنوعی: سیل رحمتی که بر من جاری است، از ویرانی کلبهام وحشت کرده و آن جغدی که همسایهام شده، در این وضعیت دچار نگرانی و ترس است.
هوش مصنوعی: ناز و فخر تو بیشتر از نیاز من شده است و خواب تو برای من به اندازه یک افسانه باارزش و گرانبهاست.
هوش مصنوعی: راضی باش به سرنوشت خود، زیرا ممکن است محدودیتهای زندگی باعث شود که قدرت پرواز و آزادی تو از بین برود.
هوش مصنوعی: اگر سرو بلند به زیبایی علم فرا گرفت، شمع تو که در دنیا میافروزد، به خاطر پروانه من روشن شده است.
هوش مصنوعی: در کلبه من هیچ چیز با ارزش و دلخواهی نبود و تنها چیزی که به چشم میآمد، سیلابی بود که به خاطر فقر و بیپناهی، از خانهام گذشته و اوضاع را خراب کرده بود.
هوش مصنوعی: من بدون پشتیبانی و حمایت، به خاطر طمع در کلام بینوا و تنها ماندم و مهر و نشان که بر لب گذاشتم، برای خودم همچون دانهای نمایان شد.
هوش مصنوعی: در دوستی، انسان نمیتواند بیفایده باشد. من قدردان آن شمعی هستم که باعث شد من به یک بیگانه تبدیل شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اینست کزو رخنه به کاشانهٔ من شد
تاراجگر خانهٔ ویرانه من شد
اینست که میریخت به پیمانهٔ اغیار
خون ریخت چو دور من و پیمانهٔ من شد
اینست که چشم تر من ابر بلا ساخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.