پروای خط آن غنچه مستور ندارد
شکرخبر از قافله مور ندارد
گردید نهان درخط سبز آن لب میگون
این شیشه خطر از می پرزور ندارد
بیمارگران را نبود تاب عیادت
تاب نظر آن نرگس مخمور ندارد
هر چند شکسته است سفالین قدح ما
آوازه ما کاسه فغفور ندارد
چون محضر بی مهر بود باد به دستش
از داغ تو هر کس دل معمور ندارد
آوازه محال است ز یک دست برآید
رحم است برآن پنجه که همزور ندارد
در شعله بود نور به اندازه روغن
هر دیده که بی اشک بود نور ندارد
صائب همه بی نمکان بر سر شورند
امروز که دیوانه ما شور ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل بیانگر احساساتی عمیق و ناپیداست. شاعر به غنچهای اشاره میکند که در خود رازهایی دارد و شکر در عطرش احساس میشود. با نگاهی به لبهای زیبا و میگون، خطراتی وجود دارد که از مهمانی بیخبرند. در عیادت از عاشق، بیتابی خاصی وجود دارد و زیبایی نرگس نمیگذارد دردها دیده شوند. حتی اگر ظروف شکسته باشند، صدای دلانگیز هنوز وجود دارد. همچنین، عشق میتواند دلها را پر کند، اما در غیاب مهری، هیچکس آرامش ندارد. در نهایت، شاعر تاکید میکند که شور و شوق در شرایط غیرعادی و دیوانگی وجود دارد و این روز بیآن شور خاص، متفاوت است.
هوش مصنوعی: دوست میدارد که نامهای از غنچهای دریافت کند، اما آن غنچه خود را مخفی نگه داشته و خبر شیرینی از سرنوشت قافلهای که در آن مور وجود دارد، ندارد.
هوش مصنوعی: در خط سبز آن لب میگون، زیبایی پنهان شده است و این لیوان از شراب قوی، هیچ خطری ندارد.
هوش مصنوعی: بیماران نمیتوانند به عیادت زیبایی و جذابیت چشمهای آن معشوق نازنین بروند، زیرا جذابیت او فراتر از تحمل آنهاست.
هوش مصنوعی: هرچند که لیوانهای ما شکسته و ناقص هستند، اما آوازه و شهرت ما مانند کاسهای از طلا و پرخوری بینظیر است.
هوش مصنوعی: وقتی که در محضر بی مهر قرار داریم، بادی که در دستمان است از داغ عشق تو میوزد و نشان میدهد که هر کسی دل آرامش ندارد.
هوش مصنوعی: ناممکن است که صدایی تنها از یک دست برخیزد، و برای آن دستی که همساز و همنوا ندارد، رحم و دلسوزی باید داشت.
هوش مصنوعی: اگر اشک در چشمی نباشد، نوری هم در آن دیده نمیشود؛ همانطور که شعلهای با روغن اندک، نورش محدود است.
هوش مصنوعی: امروز همه افراد بیخبر و سرگردان هستند، در حالی که دیوانه ما هیچ شور و شوقی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر شیشه دلی حوصله شور ندارد
عریان جگر خانه زنبورندارد
در پله معراج رسد گوی ز چوگان
از دار محابا سر منصور ندارد
نادان که کند دعوی دانش بر نادان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.