یوسف رخان ز شوق سراغ تومی کنند
از پیرهن فتیله داغ تومی کنند
چون آفتاب اگر چه جهان را گرفته ای
ذرات کاینات سراغ تومی کنند
گردنکشان که باج زعالم گرفته اند
چون شیشه سجده پیش ایاغ تومی کنند
جمعی که چشم بسته گذشتند از بهشت
دریوزه نسیم ز باغ تومی کنند
کج نه کله که لاله عذاران این چمن
دل خوش به عنبرینه داغ تومی کنند
می نوش وشاد باش که گلهای این چمن
کسب شکفتگی ز دماغ تومی کنند
من کیستم که پردگیان حریم قدس
پروانه وار طوف چراغ تومی کنند
صائب چه بلبلی تو که گلهای این چمن
از دیده خون روان به سراغ تومی کنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خون خویش می به ایاغ تو می کنند
گل ها شکفتگی به دماغ تو می کنند
چون زلف عنبرین بتان، ماه و آفتاب
مشاطگی دود چراغ تو می کنند
راضی نمی شوند به گل بلبلان مست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.