ریزش چو شیشه هرکه به آوازه می کند
در هرپیاله زخم مرا تازه می کند
از صحبت آن که خاطر جمع است مطلبش
سی پاره را به تفرقه شیرازه می کند
رخسار چون بهشت تو در هر نظاره ای
ایمان من به خلد برین تازه می کند
امشب کراست عزم تماشای ماهتاب
کز هاله مه تهیه خمیازه می کند
آن روی چون گل است ز گلگونه بی نیاز
مشاطه خون عبث به دل غازه می کند
مستان برون ز عالم اندازه رفته اند
ساقی همان رعایت اندازه می کند
چون ابر حاصلش ز کرم شهرت است وبس
صائب کسی که جود به آوازه می کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.