معشوق کی زاهل هوس یاد می کند
شکر کجا ز مور ومگس یاد می کند
مرغی که شد زکاهلی از دست دانه خوار
در آشیان ز کنج قفس یاد می کند
همت ز عاجزان طلبد ظلم وقت عزل
چون شعله شد ضعیف زخس یاد می کند
پیچد به دست وپای چو زنجیر ناقه را
از بازماندگان چو جرس یاد می کند
شاخ گلی که می کند از سایه سرکشی
صائب کی از اسیر قفس یاد می کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حال و هوای عاشقی و یادآوری معشوق میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری از طبیعت و زندگی روزمره، احساسات عمیق و وابستگی عاشق به معشوق را به تصویر میکشد. او به تضادهای زندگی، همچون شکر و تلخی، و محدودیتهای ناشی از دوری از معشوق اشاره میکند. در این دیوانگی عاشقانه، یادآوری معشوق بهنفسی از ناکامی و اندوه تبدیل شده که همچون زنجیری به پای عاشق بسته است. شاعر در نهایت به این نکته اشاره میکند که زیبایی و آزادی پنهان در محبت، حتی در قفس محدودیتها هم قابل احساس است.
هوش مصنوعی: محبوب همواره به عشق و نیازهای عمیقتری توجه دارد و اصلاً به چیزهای کماهمیت و سطحی مثل شکر و حشرات نمیاندیشد.
هوش مصنوعی: پرندهای که به خاطر گرسنگی و در جستجوی غذا از سرنوشتی تلخ رنج میبرد، در جایی که محبوس و گرفتار است، به یاد زندگی و آزادی خود در دنیای خارج از قفس میافتد.
هوش مصنوعی: عزیزان در زمان سختی و در شرایط نامساعد، به یاد گذشتههای خوب و روشن میافتند. وقتی که در برابر مشکلات احساس ضعف میکنند، یاد آن روزها به آنها قوت و امید میدهد.
هوش مصنوعی: زنجیر به دست و پای ناقه پیچیده شده و صدای جرس او به یاد بازماندگان میافتد.
هوش مصنوعی: گل نرمی که از سایه درخت سر برمیدارد، هرگز به یاد اسیرانی که در قفس گرفتارند نخواهد افتاد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.