گر یار را غنی ز نیاز آفریده اند
ما را نیازمند به نازآفریده اند
قد ترا ز جلوه ناز آفریده اند
روی مرا ز خاک نیاز آفریده اند
لعل ترا که نقطه پرگار حیرت است
پوشیده تر ز خرده راز آفریده اند
از آفتاب دل نربوده است هیچ کس
دست تصرف تو دراز آفریده اند
در خیرگی نگاه مرا نیست کوتهی
روی ترا نظاره گداز آفریده اند
صورت پذیر نیست جمال لطیف یار
دل را چه شد که آینه سازآفریده اند
دل را گداخت دیدن آن روی آتشین
این باده را چه شیشه گداز آفریده اند
خورشید طلعتان دل عشاق را چو ماه
صد ره بهم شکسته وباز آفریده اند
ننواخت هیچ کس دل زار مرا به لطف
این رشته را برای چه سازآفریده اند
بهر نیاز هر خم ابروست قبله ای
این قبله از برای نماز آفریده اند
عالم سیاه در نظر آب زندگی است
تا آن عقیق تشنه نواز آفریده اند
کوته ز آفتاب قیامت نمی شود
شبهای هجر را چه دراز آفریده اند
کبکم ولیک خون من بیگناه را
گیرنده تر ز چنگل باز آفریده اند
از خاکدان دهر سلامت طوع مدار
کاین بوته را برای گدازآفریده اند
صائب ز دلشکستگی خود غمین مباش
کان زلف را شکسته نواز آفریده اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از وضعیت وجودی خود و معشوق سخن میگوید. او به تضاد میان غنای معشوق و نیازمندی خود اشاره میکند و میگوید که معشوق با جمال و نازش آفریده شده، در حالی که او از خاک و نیاز ساخته شده است. شاعر به زیبایی و رازهای معشوق اشاره میکند و میگوید که حتی درک زیبایی او دشوار است. او همچنین به دل عاشقان و درد جدایی و هجر اشاره میکند و اینکه چگونه این وضعیت موجب رنج و گداز دل آنها شده است. در نهایت، شاعر از زیباییهای دنیا و تأثیرات آن بر دل خود سخن میگوید و به تلخیهای زندگی اشاره میکند، اما در عین حال امیدوار است و به شکسته شدن زلف معشوق به عنوان نشانهای از محبت نگاه میکند.
هوش مصنوعی: اگر معشوق را به خاطر بینیازی خلق کردهاند، ما را به گونهای آفریدهاند که همواره به محبت و بالت های زیبای او نیازمند باشیم.
هوش مصنوعی: تو را با زیبایی خاصی خلق کردهاند و چهرهام را با احساس و نیاز به آفرینش بخشیدهاند.
هوش مصنوعی: گوهری که تو هستی و نقطهای از شگفتیهاست، با رازهایی عمیقتر از آنچه به نظر میرسد، پنهان شده است.
هوش مصنوعی: هیچکس دلش را از تابش آفتاب قلب تو نربوده است و برای تو دست تصرفی دراز کردهاند.
هوش مصنوعی: در نگاه من هیچ کمبودی وجود ندارد، چرا که زیبایی چهرهات مانند آتش سوزانم کرده است.
هوش مصنوعی: چرا تصویری از زیبایی دلنشین یار نمیتوان ساخت، در حالی که آینههایی برای نمایش زیباییها خلق شدهاند؟
هوش مصنوعی: دل در اثر دیدن آن چهرهی آتشین میسوزد و این نوشیدنی چه شیشهای را به وجود آورده که اینگونه گداخته است.
هوش مصنوعی: چهره شما مانند خورشید است که دل عاشقان را روشن میکند، و همچون ماه درخشانی که هزاران بار دلها را شکسته و دوباره جان تازهای به آنها بخشیده است.
هوش مصنوعی: هیچ کس به حال دل شکسته من توجهی نمیکند، این رشتهای که برای نواختن دلها درست شده، برای چه هدفی ساخته شده است؟
هوش مصنوعی: هر خم ابرو، برای برآورده کردن نیازهاست و این خم ابرو به مانند یک قبله برای نماز نمازگزاران ساخته شده است.
هوش مصنوعی: در اینجا، جهان تاریک بر اساس زیباییها و رازهای حیات جلوهگر است و تمام این زیباییها به خاطر وجود چیزهایی است که برای زندگی و احساس نیاز به آب طراحی شدهاند.
هوش مصنوعی: شبهای جدایی به قدری طولانی و تاریک هستند که نور آفتاب قیامت هم نمیتواند آنها را کوتاه کند.
هوش مصنوعی: کبک من هستم، اما دیگران خون بیگناه من را میگیرند؛ همچون بازهایی که از جنگل درآمدهاند.
هوش مصنوعی: از زندگی و دنیای سخت و پرمشقت انتظار نداشته باش که برایت آسایش و راحتی به ارمغان بیاورد، زیرا این دنیا برای آزمایش و سختی کشیدن ساخته شده است.
هوش مصنوعی: از دل شکستگی و غم و اندوه نگران نباش، زیرا زیبایی این زلفهای تابدار به خاطر همان شکستگیها و نقصهاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم ترا ز مستی ناز آفریدهاند
زلف ترا ز عمر دراز آفریدهاند
تو یوسفی چو همت عشقم بلند بود
زآنت خراب کرده و باز آفریدهاند
مشنو نوای ناله ما کاین ترانه را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.