این آهوان که گردن دعوی کشیدهاند
خال بیاض گردن او را ندیدهاند
آنها که وصف میوه فردوس میکنند
از نخل حسن سیب زنخدان نچیدهاند
جمعی که در کمینگه صبح قیامتند
آن سینه را ز چاک گریبان ندیدهاند
آنان که نسبت تو به آب خضر کنند
از لعل روحبخش تو حرفی شنیدهاند
این کورباطنان که ز حسن تو غافلند
خورشید را به دیده خفاش دیدهاند
تا لعل آبدار ترا نقش بستهاند
آب عقیق و خون یمن را مکیدهاند
مد رسایی از قلم صنع بردهاند
تا قامت بلند ترا آفریدهاند
از شرم نرگس تو غزالان شوخچشم
خود را به زیر خیمه لیلی کشیدهاند
از چشم آهوان حرم حرف میزنند
این غافلان نگاه ترا دور دیدهاند
خواب فراغت از سر ایام رفته است
تا چشم نیمخواب ترا آفریدهاند
تا قامت بلند تو در جلوه آمده است
مرغان قدس از سر طوبی پریدهاند
از خجلت رخ تو که خوندار لاله است
گلها به زیر شهپر مرغان خزیدهاند
رخسار توست لاله بیداغ این چمن
این لالههای باغ همه داغدیدهاند
در روزگار چهره شبنم فریب تو
گلهای باغ روی طراوت ندیدهاند
امروز در قلمرو خواری کشان توست
آن را که مصریان به عزیزی خریدهاند
صائب به حسن طبع تو اقرار کردهاند
جمعی که در نزاکت معنی رسیدهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیتهای فردی یک شخص میپردازد و به نقد کسانی میپردازد که زیبایی حقیقی او را نمیشناسند. شاعر بیان میکند که افرادی که به وصف زیبایی میپردازند، خودشان هرگز آن را تجربه نکردهاند و فقط در تقلید از دیگران هستند. آنها زیباییهای ظاهری را از دور میبینند و از جلوه واقعی آن غافلاند. از سوی دیگر، شاعر به توجه به فرم ظاهری افراد و طبیعت و تمثیلهای مختلفی از زیبایی اشاره میکند و در نهایت تأکید میکند که زیبایی حقیقی باید بهطور مستقیم و از نزدیک درک شود.
هوش مصنوعی: این گرازهایی که به خود میبالند و خود را برتر نشان میدهند، نمیدانند که زیبایی و شکوه واقعی در کجا است.
هوش مصنوعی: کسانی که درباره زیباییهای بهشت و میوههای آن صحبت میکنند، خودشان از زیبایی حقیقی و واقعی آن بهرهمند نشدهاند.
هوش مصنوعی: گروهی که در انتظار روز قیامت هستند، هنوز ندیدهاند که سینهای در حال فرار از چاک گریبان باشد.
هوش مصنوعی: کسانی که درباره تو به وصف آب خضر صحبت میکنند، از زیبایی و روحبخش بودن تو مطالبی را شنیدهاند.
هوش مصنوعی: افرادی که از زیبایی تو بیخبرند، مانند خفاشها هستند که خورشید را نمیبینند و تنها سایهها را میشناسند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زیبایی و درخشندگی تو در خاطر نقش بسته و به یاد مانده است، دیگران آب عقیق و خون یمن را نیز برای تو به کار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: از دست خالق هنرمند، هنری عجیب برای تو خلق کردهاند که نشان از زیبایی و بلندی قامت تو دارد.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت چشمان تو، غزالهای خوشچهره شرمنده شدهاند و خود را از نظرها پنهان کردهاند.
هوش مصنوعی: این غافلان در مورد زیبایی و جذابیت تو صحبت میکنند، ولی به نوعی نمیتوانند تو را به درستی ببینند و درک کنند. آنها تنها به زیباییهایی که در اطرافشان هستند توجه دارند و از چشمان معصوم و فریبنده تو غافلاند.
هوش مصنوعی: خواب آرامش و راحتی دوران گذشته از بین رفته است و اکنون که چشمان نیمهبیدار تو را خلق کردهاند، دیگر به آن آرامش دسترسی نداریم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زیبایی و قامت بلند تو درخشیده، پرندگان بهشتی از درخت طوبی خارج شدهاند.
هوش مصنوعی: خجالت از زیبایی و رنگ صورت تو که مانند گلهای لاله است، باعث شده که گلها به زیر بال و پر پرندگان پنهان شوند.
هوش مصنوعی: صورت تو مانند لالهای است که در این باغ داغ دیده نیست، در حالی که همه لالههای دیگر در این باغ زخمهای خود را دارند.
هوش مصنوعی: در زمانهای که چهره شبنم به فریب تو جلوهگری میکند، گلهای باغ از لطافت و سرزندگی بیبهره بودهاند.
هوش مصنوعی: امروز در دنیای ذلت و حقارت، آن چیزی که مصریان با ارزش و احترام خریدهاند، متعلق به توست.
هوش مصنوعی: جمعی از اهل ذوق و هنر به خوشذوقی و سلیقهی تو اعتراف کردهاند، کسانی که در درک زیباییهای معنایی بسیار خبره و با تجربه هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خاقانیا عروس صفا را به دست فقر
هر هفت کن که هفت تنان در رسیدهاند
در وجد و حال بین چو کبوتر زنند چرخ
بازان کز آشیان طریق پریدهاند
همچون گوزن هوی برآورده در سماع
[...]
گویی که آن زمان که مرا آفریدهاند
با عشق روح در جسد من دمیدهاند
در وقت آفرینش من شخص من مگر
از خون مهر و نطفه عشق آفریدهاند
یا خود محرران صنایع به کلک عشق
[...]
اینان مگر ز رحمت محض آفریدهاند
کآرام جان و انس دل و نور دیدهاند
لطف آیتیست در حق اینان و کبر و ناز
پیراهنی که بر قد ایشان بریدهاند
آید هنوزشان ز لب لعل بوی شیر
[...]
اهل خرد که از همه عالم بریدهاند
داند خرد که از چه به کنج آرمیدهاند
دانندگان که وقت جهان خوش بدیدهاند
خوش وقتشان که گوشه عزلت گزیدهاند
محرم درون پرده مقصود نیستند
[...]
روزی وفات یافت امیری در اصفهان
ز آنها که در عراق بشاهی رسیده اند
دیدم جنازه بر کتف تونیان و من
حیران که این جماعت ازین تا چه دیده اند
پرسیدم از کسی که چرا تو نیان شهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.