جمعی که افسر از خرد خام کرده اند
از بحر اختصار به یک جام کرده اند
در بند غم منال که مرغان دوربین
سیر چمن ز روزنه دام کرده اند
مستان ز قید شنبه وآدینه فارغند
رو در پیاله پشت به ایام کرده اند
در علم آشنایی آن چشم عاجزند
آنان که وحش را به فسون رام کرده اند
صد بر گریز ناخن تدبیر دیده است
این غنچه گره که دلش نام کرده اند
صائب ز آگهی است که دریاکشان عشق
عادت به خامشی چو لب جام کرده اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال و هوای افرادی میپردازد که تحت تأثیر تجارب و احوالات زندگی، به نوعی از آزادی و بیتوجهی نسبت به زمان و مناسبتها دست یافتهاند. آنها از قید زمان (شنبه و آدینه) رها شدهاند و در پی لذتهای زودگذر و خوشیهای زندهاند. همچنین به تسلط و توانایی کسانی اشاره میکند که با فریب و هوش، حیوانات را رام کردهاند، در حالی که خودشان در مقام جستجوی خوشی و آرامش هستند. در نهایت، شاعر به عشق و سکوت ناشی از آن اشاره میکند که به نوعی نشانهای از آگاهی و درک عمیقتری از زندگی است.
هوش مصنوعی: گروهی که به وسیلهی خرد و عقل خود، از تجربههای تلخ و شیرین گذشته بهره گرفتهاند، برای کوتاهی سخن، تمامی این تجربیات را در یک نقطه جمع کردهاند.
هوش مصنوعی: در نگرانیهای خود غرق نشو، زیرا پرندگان زیبای باغ به دور از دامها، از روزنهها به تماشای زیباییهای چمن نشستهاند.
هوش مصنوعی: مستها از محدودیتهای روزهای شنبه و آدینه آزادند و به خاطر مشغولیتهایشان در پیاله (جام) نوشیدنی، به روزها و زمان اهمیت نمیدهند.
هوش مصنوعی: افرادی که به علم و آگاهی دست یافتهاند، به خوبی میدانند که چشمان کسانی که از واقعیتهای طبیعت بیخبرند، نمیتوانند حیوانات وحشی را به راحتی تحت کنترل درآورند. کسانی که توانستهاند وحشیت حیوانات را با mágik یا فریب رام کنند، در حقیقت به عمق علم و آگاهی دست یافتهاند و دیگران در این زمینه نابینا هستند.
هوش مصنوعی: این غنچه که دل نام دارد، به دلایلی چند، دچار نگرانی و تردید است و به نظر میرسد که حتی تدبیر و چارهجویی هم نمیتواند آن را از گریز نجات دهد.
هوش مصنوعی: عاشقان، با آگاهی و شناختی که از خود و عشق دارند، مانند لب جام که آرام و خاموش است، به سکوت عادت کردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آب حیات ماست که می نام کرده اند
روحست و همچو راح در اینجام کرده اند
آنها که زاهدند ندارند ذوق می
ترک شراب ناب به ناکام کرده اند
در جام می مستیم درد خواره و رندیم دردمند خیال
[...]
قومی که بر قتال تو اقدام کرده اند
برخود شکنج آخرت الزام کرده اند
صیاد در کمین و به صید تو کامجوی
غافل از آنکه دانه ی خود دام کرده اند
جای دغا و بذل و تقرب به اهل راز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.