انگور ما رسید و به خم رفت وباده شد
شکر خدا که عقده مشکل گشاده شد
قدر سخن بجا چو بود بیش می شود
نازل شود بهای نگین چون پیاده شد
فرش است نور زنده دلی در سرای من
تا لوح من چو آینه از نقش ساده شد
دامن شود بر آتش یعقوب پیرهن
از نامه شوق من به عزیزان زیاده شد
از چار پای جسم فرودآ که شد سوار
عیسی به دوش چرخ چوزین خر پیاده شد
ابروی یار تن به کشیدن نمی دهد
وریه کمان چرخ ز آهم کباده شد
صائب به نفس دون بود آزادگی گران
بی اعتبار گشت چو سگ بی قلاده شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و لذتهای زندگی میپردازد. شاعر از رسیدن انگور و تبدیل آن به شراب سخن میگوید و شادی و بهایی که از این لحظات ناشی میشود را ستایش میکند. او به اهمیت سخن گفتن درست و به جا اشاره میکند و به نور و زندگی در خانهاش اشاره میکند. همچنین، با استفاده از تصاویر متنوع، او از عشق و شوق به عزیزانش صحبت میکند و به تاثیرات آن روی روح و جسم انسان اشاره میکند. به طور کلی، این شعر تجلی خیالات عمیق و احساسات شاعر در مورد زندگی، عشق و آزادی است.
هوش مصنوعی: انگور ما آماده برداشت شده و درون خم (شراب دان) رفته و تبدیل به شراب شده است. خدا را شکر که مشکل ما برطرف شده است.
هوش مصنوعی: اگر سخن به موقع و به جا گفته شود، ارزش آن به طرز چشمگیری افزایش مییابد، همانطور که ارزش یک نگین وقتی که بر روی زمین بیفتد، کمتر میشود.
هوش مصنوعی: در خانهام، روشنی و زندگی به مانند فرش گسترده است، تا زمانی که دل و جان من مانند آینهای صاف و ساده بشود و از نقش و نگارها پاک گردد.
هوش مصنوعی: آتش محبت من به عزیزان به اندازهای زیاد شده که حتی دامن یعقوب هم تحت تأثیر قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: از بدنی که تنها چون حیوانی است پایین بیاید، زیرا عیسی (علیهالسلام) بر دوش آسمان سوار شد، در حالی که آن خر (نماد ضعف و پستی) پیاده مانده است.
هوش مصنوعی: ابروی دوست به خود اجازه نمیدهد که بر زمین بیفتد و من از شدت درد و آهی که میکشم، احساس میکنم که همچون کمانی خمیده شدهام.
هوش مصنوعی: آزادی برای کسی که نفسش پست و ناپاک است، ارزشی ندارد؛ مانند سگی که بدون قلاده رها شده باشد و بیهدف به این سو و آن سو بگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زین خم نخست باده بجام اراده شد
وز وی فلک ستاده زمین اوفتاده شد
آنگاه مست از و ملک از طبع ساده شد
پس درکف رسل قدحی زو نهاده شد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.