هرگز به چشم شوخی ابرو نمیرسد
پای به خواب رفته به آهو نمیرسد
با صد زبان چگونه شود یک زبان طرف
گفتار لب به چشم سخنگو نمیرسد
یک شب زیاده خوبی پا در رکاب نیست
هرگز هلال عید به ابرو نمیرسد
از موج حسن باده یکی میشود هزار
از خط کدورتی به لب او نمیرسد
دل میشود ز سایه آزادگان خنک
از سرو زحمتی به لب جو نمیرسد
سنجیده را سبک نکند حرف سخت خلق
از سنک خفتی به ترازو نمیرسد
باریک اگر ز فکر تواند شد آدمی
جام جهاننمای به زانو نمیرسد
دامان برق را نتواند گرفت ابر
در گرد عمر تن به تکاپو نمیرسد
پیری مرا ز قید کشاکش خلاص کرد
زور از کمان حلقه به بازو میرسد
حاشا که سازم از ته دل خون خود حلال
چون جام تا لبم به لب او نمیرسد
فردوس هر گلی که رساند به خون دل
در رنگ و بو به آن گل خودرو نمیرسد
گر شانه خود از دل صد چاک من کنی
آشفتگی به زلف تو یک مو نمیرسد
دامان عمر رفته نمیآیدم به کف
تا دست من به آن خم گیسو نمیرسد
بیمار بیقرار خس و خار بستر است
از دل چه نیشها که به پهلو نمیرسد
صائب عیار خوبی نیکان گرفتهایم
حسنی به حسن خصلت نیکو نمیرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زورم به یک اشاره ابرو نمیرسد
هرگز به ناتوانی من مو نمیرسد
قمری فکنده طوق به تقلید در گلو
چون گردنش به حلقه گیسو نمیرسد
انصاف بین که پای به دامن کشیدهام
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.