هرگز به چشم شوخی ابرو نمیرسد
پای به خواب رفته به آهو نمیرسد
با صد زبان چگونه شود یک زبان طرف
گفتار لب به چشم سخنگو نمیرسد
یک شب زیاده خوبی پا در رکاب نیست
هرگز هلال عید به ابرو نمیرسد
از موج حسن باده یکی میشود هزار
از خط کدورتی به لب او نمیرسد
دل میشود ز سایه آزادگان خنک
از سرو زحمتی به لب جو نمیرسد
سنجیده را سبک نکند حرف سخت خلق
از سنک خفتی به ترازو نمیرسد
باریک اگر ز فکر تواند شد آدمی
جام جهاننمای به زانو نمیرسد
دامان برق را نتواند گرفت ابر
در گرد عمر تن به تکاپو نمیرسد
پیری مرا ز قید کشاکش خلاص کرد
زور از کمان حلقه به بازو میرسد
حاشا که سازم از ته دل خون خود حلال
چون جام تا لبم به لب او نمیرسد
فردوس هر گلی که رساند به خون دل
در رنگ و بو به آن گل خودرو نمیرسد
گر شانه خود از دل صد چاک من کنی
آشفتگی به زلف تو یک مو نمیرسد
دامان عمر رفته نمیآیدم به کف
تا دست من به آن خم گیسو نمیرسد
بیمار بیقرار خس و خار بستر است
از دل چه نیشها که به پهلو نمیرسد
صائب عیار خوبی نیکان گرفتهایم
حسنی به حسن خصلت نیکو نمیرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تکرار بیان میکند که برخی چیزها هرگز به یکدیگر نمیرسند و در نتیجه اهمیت یا تاثیر آنها در یکدیگر کم است. شاعر با استفاده از تشبیهات مختلف، به محدودیتها و تفاوتهای بین زیبایی، محبت، و حقیقت پرداخته و نشان میدهد که چگونه خوبی یا زیبایی نمیتواند به طور کامل در زندگی ملموس یا به دست آید. بهطور کلی، شعر در پی بیان احساس کمبود و نارسایی در ارتباطات انسانی و زیباییهای زندگی است.
هوش مصنوعی: چشمان شوخیآمیز هرگز به زیبایی ابرو نمیرسند و پای خوابآلود هیچگاه به نرمی و لطافت پای آهو نمیرسد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوان با صد زبان و کلمات فراوان، احساسات و نیات یک زبان را به خوبی منتقل کرد؟ در واقع، بیان کلمات به اندازهای که یک نگاه یا چشم قادر به انتقال معانی عمیق است، تأثیرگذار نیست.
هوش مصنوعی: در یک شب، هرچه زیبایی وجود داشته باشد، هرگز به اندازه کافی نیست و جوانههای شادی همانند هلال ماه، به راحتی قابل دستیابی نیستند.
هوش مصنوعی: از زیبایی باده، یک نوشیدنی هزاران حس خوب ایجاد میکند و هیچ گونه زشتی به لب او نمیرسد.
هوش مصنوعی: دل از وجود آزادگان آرام میگیرد، چون درخت سرو، بدون هیچ زحمتی به آب نرسیده است.
هوش مصنوعی: کسی که با دقت فکر میکند، تحت تأثیر گفتههای دشوار دیگران قرار نمیگیرد. سنگی که خوابیده است، نمیتواند به اندازه یک ترازو وزن داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر آدمی بتواند به اندیشههای خود دقت کند و عمیقتر بیندیشد، به حقایق عمیقتری دست پیدا میکند و این کار به او کمک میکند تا به درک بهتری از جهان و زندگی برسد.
هوش مصنوعی: ابر نمیتواند دامان تابش برق را بگیرد، و زندگی انسان هم به راحتی به حرکت و پیشرفت نمیرسد.
هوش مصنوعی: پیری مرا از درگیریها و مشکلات رها کرده است، مانند این که قدرت از کمان به دست میآید و به سمت هدف هدایت میشود.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانم به راحتی احساسات عمیق و درونیام را نادیده بگیرم و از آنها بگذرم، چرا که این احساسات برایم بسیار ارزشمند هستند. حتی اگر به ظاهر به کسی نزدیک نشوم و نتوانم به او برسم، این واقعیت که عشق و عواطف در درونم وجود دارند، مرا به سوی او قویتر میکشاند.
هوش مصنوعی: هر گلی که با تلاش و رنج فراوان به دست آمده باشد، از نظر رنگ و عطر به گلهای طبیعی و خودرویی نمیرسد.
هوش مصنوعی: اگر شانهات را از دل زخمی من بکشی، حتی آشفتگی که در زلف تو به وجود میآید، به اندازه یک موی من هم نیست.
هوش مصنوعی: عمر من به سرعت گذشته است و بازگشتی ندارد، تا زمانی که نتوانم به آن زیبایی و جذابیت دسترسی پیدا کنم.
هوش مصنوعی: بیماری که در بستر دراز کشیده و نگران است، مانند علف و خارهایی است که به آرامش او کمک نمیکند. او از دلش نیشهایی را احساس میکند که به بدنش نمیرسد و این نیشها، نشاندهنده سختیها و دردهای درونیاش هستند.
هوش مصنوعی: ما از نیکان، خوبیها و ویژگیهای درخشانشان را به ارث بردهایم؛ اما هیچ خوبی به خوبی رفتار و خصلتهای نیکو نمیرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زورم به یک اشاره ابرو نمیرسد
هرگز به ناتوانی من مو نمیرسد
قمری فکنده طوق به تقلید در گلو
چون گردنش به حلقه گیسو نمیرسد
انصاف بین که پای به دامن کشیدهام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.