زین نقش نو که روی تو از خط برآب زد
صد حلقه پیچ وتاب فزون آفتاب زد
چشم سیاه مست تو در مجلس شراب
جام هلال را به سر آفتاب زد
فریاد چون سپند ز یاقوت می کشد
برآتشی که تکیه دلم چون کباب زد
در بحر موج خیز حوادث ز سرگذشت
تا یک نفس به کام دل خود حباب زد
از می کسی که خواست به حال آورد مرا
در بیخودی به چهره بلبل گلاب زد
خاشاک سیل کرد رگ خواب خویش را
فصل بهار در ته پل هرکه خواب زد
خون در رگم ز منت خشک محیط سوخت
خوش وقت تشنه ای که قدح در سراب زد
جویای گوهر از خطر اندیشه چون کند
از بهر قطره سینه به دریا سحاب زد
گردید شیرمست در اینجا ز جوی شیر
هرکس پیاله ای دو سه در ماهتاب زد
راه هزار ساله به یک گام قطع کرد
هرکس که پشت پا به جهان خراب زد
حدی که محتسب کند اجرا به حکم حق
صائب به زور خویش مرا این شراب زد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با استفاده از تصاویری خیالانگیز و نمادین به بیان احساسات عاشقانه و تجربیات زندگی خود میپردازد. او به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و چگونگی تأثیر آن بر زندگیاش را توصیف میکند. شاعر از حالت مستی و شوریدگی ناشی از عشق سخن میگوید، و نشان میدهد که چگونه این احساسات میتوانند انسان را از دنیای واقعی دور کرده و به دنیایی خیالانگیز و رویایی منتقل کنند. در نهایت، او به واقعیتهای زندگی و چالشهای آن نیز اشاره میکند و تأکید میکند که در این مسیر، بیخیالی و شگفتی نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: در این تصویر زیبا، میتوان دید که چهره تو مانند نقشی تازه و زیباست که از آب و خط و خطوطی لطیف برآمده. این چهره با پیچ و تابهایش درخشش و روشنی خاصی دارد که حتی بیشتر از آفتاب خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: چشمهای سیاه و شگفتانگیز تو در میان جمع نوشیدنی، زیبایی و درخشندگی جام هلالی را به خورشید کوبید.
هوش مصنوعی: فریاد من مانند آتش زدن یک سنگ قیمتی است که بر روی آتشی است که دل مرا مانند کباب میسوزاند.
هوش مصنوعی: در میان امواج پرخروش حوادث، تا زمانی که زندگی اجازه میدهد، از داستانهای گذشته لذت ببر و همچون حبابی به خوشیهای دل خود بچسب.
هوش مصنوعی: از کسی که با نوشیدنیاش حال مرا خوب کرد، در حال مستی و بیخیالی، مانند بلبل گلابی به چهرهام زدند.
هوش مصنوعی: در فصل بهار، خاشاک و زبالهها در عمق پل جمع شدهاند و کسانی که بیخبر از این شرایط خوابشان برده است. این تصویر نشاندهندهی غفلت و نادانی است که در درون ما وجود دارد.
هوش مصنوعی: خون در رگهایم به خاطر استیصال و خشکی محیط مانند سوختن است. این حس را در زمانی تجربه میکنم که به تماشای تشنهای مینگرم که در تلاش است تا با لیوانی در جستجوی آب، به سراب دست یابد.
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال گوهری با ارزش و نایاب است، برای به دست آوردن آن باید خطرات و چالشهای بزرگ را تحمل کند. مانند ابری که برای نیل به قطرهای از دریا، به درون آب میافتد و تلاش میکند تا باران بیاورد.
هوش مصنوعی: در اینجا در جوی شیر، همه شاداب و سرخوش شدهاند و هر کسی به اندازهای از این شادی و لذت بهرهمند میشود. شب هنگام زیر نور ماه، هرکس پیالهای با شیر پر کرده و شادی را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنیای فانی و بیارزش پشت پا زد، میتواند مسیری طولانی و دشوار را در یک لحظه و با یک تصمیم به پایان برساند.
هوش مصنوعی: مقدار نوشیدن شراب که تحت امر محتسب و به حکم حکم خدا به زور انجام میشود، برای من همان اندازه است که به خاطر آن مجبور به نوشیدن این شراب شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بار دگر هوای علم فتح باب زد
وز ابر پرده پیش رخ آفتاب زد
باد صبا درید ببستان حجاب گل
تا ابر پیش چهرهٔ انجم حجاب زد
گل روی چون نگار بنامحرمان نمود
[...]
بر عزم کین چو پا بدوال رکاب زد
شد گرم و پنجه در کمر آفتاب زد
گردون ز گریه جامه نیلی در آب زد
بر روی خود، به دست مه و آفتاب زد
صبح ست خوش بود قدحی بر شراب زد
یاقوت باده بر قوه آفتاب زد
نشتر به مغز پنبه مینا فرو برید
کافاق امتلا ز هجوم سحاب زد
ذوقی می مغانه ز کردار بازداشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.