دل از مشاهده لاله زار نگشاید
ز دستهای حنابسته کارنگشاید
گره ز غنچه پیکان زنگ بسته ما
به تر زبانی خون شکار نگشاید
ز خون زیاده شود رنگ غنچه پیکان
دل غمین ز می خوشگوار نگشاید
ز اختیار جهان عقده ای است در دل من
که جز به گریه بی اختیار نگشاید
طلسم هستی خود ناشکسته چون مردان
ترا به روی دل این نه حصار نگشاید
ز آه ما نشود نرم دل کواکب را
که دود آب ز چشم شرار نگشاید
بساز با دل پربار خود گر آزادی
که هیچ کس ز دل سرو بار نگشاید
خوش آن صدف که گر از تشنگی کباب شود
دهان خویش به ابر بهار نگشاید
شکایت گره دل به روزگار مبر
که هیچ کس به جز از کردگار نگشاید
اگر چه ذره سزاوار مهر تابان نیست
نمی شود که ز پرتو کنار نگشاید
مجوی خاطر جمع از جهان ناامنی
که تیغ را زکمر کوهسار نگشاید
ز تنگنای جهان کی گشاده می گردد
دلی که در بر و آغوش یار نگشاید
زمین وچرخ بغیر از غبار و دودی نیست
خوش آن که چشم به دود وغبار نگشاید
مراست از دل مغرور غنچه ای صائب
که در به روی نسیم بهار نگشاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان ناامیدی و دلشکستگی شاعر میپردازد. او از محدودیتها و سختیهای زندگی شکایت دارد و به این نکته اشاره میکند که دلش از زیباییها نمیتواند لذت ببرد. شاعر به غم و اندوه خود اشاره میکند و میگوید که بسیاری از احساسات و آرزوهایش برآورده نمیشوند. او بر این باور است که دنیا پر از مشکلات و دردهاست که انسان را از شادی و آزادی دور میکند. در نهایت، شاعر توصیه میکند که به دنبال دلخوشی نباشیم، زیرا در جهان ناامن، هیچ چیز اطمینانبخش و پایدار نیست.
هوش مصنوعی: دل از دیدن زیباییهای لالهزار در نمیآید و نمیتواند از دستهای رنگین و آراستهی خود بسازد.
هوش مصنوعی: در این بیت به توصیف حالتی میپردازد که در آن زیبایی و لطافت غنچه به شیوهای غیرقابل دسترس است و زبانی نازک نمیتواند شکوه و درد ناشی از این زیبایی را بیان کند. به نوعی اشاره میشود که احساسات عمیق و پیچیده مانند خونریزی از شکار، نمیتواند با کلمات بیان شود، چرا که کلمات به تنهایی قادر به انتقال عمق این تجربیات نیستند.
هوش مصنوعی: از خون زیاد، رنگ گلبرگ غنچه بیشتر میشود، اما تیر دل غمگین از نوشیدنی خوشگوار باز نخواهد شد.
هوش مصنوعی: در دل من یک غم و درد عمیق وجود دارد که هیچ راهی برای رهایی از آن جز با اشک ریختن نیست.
هوش مصنوعی: شما به گونهای قوی و استوار هستید که هیچ مانع و محدودیتی نمیتواند بر روی قلبتان تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: دلهای آسمان با آههای ما نرم نخواهند شد، زیرا اشکهای ما همچون دود، نمیتواند شعله را خاموش کند.
هوش مصنوعی: با دل پربار و سرشار از احساسات و آرزوهای خود بساز و زندگی کن، زیرا هیچ کس نمیتواند بار سنگین دل و احساسات تو را از دوش تو بردارد.
هوش مصنوعی: خوشا آن صدف که با وجود تشنگی و سختی، به خاطر طبیعت و زیبایی بهار، دهانش را باز نکند.
هوش مصنوعی: نگران نباش که به کسی از دردهای خود بگویی، زیرا تنها خداست که قادر به حل مشکلات و گرههای زندگی انسان است.
هوش مصنوعی: هرچند که ذرهای از نور خورشید لایق محبت آن نیست، اما نمیتواند از تابش نور آن دور بماند.
هوش مصنوعی: به دنبال آرامش و اطمینان در دنیای ناپایدار و پرخطر نباش، چرا که حتی شمشیری که به کمر کوه نیز آویزان است، نمیتواند از خود دفاع کند.
هوش مصنوعی: دل آدمی که در آغوش و نزد یار خود نباشد، از تنگناهای دنیا چگونه رهایی خواهد یافت؟
هوش مصنوعی: زمین و جهان جز نابودی و کاوش در غبار و دوده چیزی نخواهند بود، خوشا به حال کسی که به این آلودگیها نظر نکند و چشمش را بر آنها ببندد.
هوش مصنوعی: دل مغرور من مانند غنچه ای است که به روی نسیم بهار باز نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دل از مشاهدهٔ لالهزار نگشاید
ز دستهای حنابسته کار نگشاید
ز اختیار جهان، عقدهای است در دل من
که جز به گریهٔ بیاختیار نگشاید
خوش آن صدف که گر از تشنگی کباب شود
[...]
کنون که کار دل از زلف یار نگشاید
سزد گر از من آشفته کار نگشاید
بلی ز عاشق آشفته کی گشاید کار
چو کار دل ز سر زلف یار نگشاید
ز روزگار در این بستگی چه شکوه کنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.