چرا شراب به زاهد کسی به زور دهد
به دست بی بصر آیینه بلور دهد
میی که اهل شعورند داغ نشأه آن
چرا کسی به فقیهان بی شعور دهد
چو هست نقد میسر وصال دختر رز
چرا به نسیه دل خویش کس به حور دهد
چرا دلیر نباشند باده پیمایان
که جوش باده صدای هوالغفور دهد
ز خویش خیمه برون زن صفای وقت ببین
چراغ تا ته دامن بود چه نور دهد
دل فسرده نیاید به کار بعد از مرگ
چراغ مرده کجا روشنی به گور دهد
گداختیم درین خاکدان کجا شد نوح
که آب مرحمتی سر به این تنور دهد
به آب تیغ قضا بشکند خمارش را
به هر که دور فلک باده غرور دهد
درین بساط نشیند درست نقش کسی
که دست طرح سلیمان صفت به مور دهد
به بی زبانی ما رحم می کند صائب
کسی که شمع تجلی به دست طور دهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد
ندیم بزم، ندای هوالغفور دهد
دلم بمجلس مستان حق پرست کشید
که داد عیش در آن زمره ی حضور دهد
قدم براه نه ایدل که آب نزدیکست
[...]
به نور فطرت خود میرویم در رهِ عشق
چراغِ خاطر دون همتان چه نور دهد
اگرچه فیض خدا شامل است یکسان نیست
نه هر جبل که تو بینی صدا چو طور دهد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.