دل رمیده ما بال وپرنمی خواهد
ز خود برون شده برگ سفر نمی خواهد
دل از ضعیف نوازی نمی توان برگشت
و گرنه سوخته ما شرر نمی خواهد
چه حاجت است به مشاطه زلف مشکین را
شب وصال نسیم سحر نمی خواهد
به نامرادی خود واگذار عاشق را
که تلخکامی دریا شکر نمی خواهد
ز ناتمامی حسن است احتیاج لباس
میان نازک موران کمر نمی خواهد
ز کاهلی تو مقید به رهنما شده ای
و گرنه رفتن دل راهبر نمی خواهد
شبی به روز کند چون جرس به ناله خود
ز آه وناله دل ما اثر نمی خواهد
چنان مباش که بردوش خاک باشی بار
که باغبان شجر بی ثمر نمی خواهد
خوشم که حسن ترا درنیافته است تمام
ترا کسی که ز من بیشتر نمی خواهد
ازان مرا سفر بیخودی خوش آمده است
که زاد وراحله وهمسفر نمی خواهد
مخواه کم ز کریمان کز ابر نیسانی
دهان خشک صدف جز گهر نمی خواهد
شکست خاطر احباب کی روا دارد
مروتی که به دشمن ظفر نمی خواهد
خوشا کسی که ز هنگامه جهان صائب
بغیر داغ چراغ دگر نمی خواهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات عشق و دردهای ناشی از آن میپردازد. دل او که از خودبیگانگی رنج میبرد، نمیخواهد به سمت دنیای مادی بازگردد و از معشوقهاش که زیباییهایش کامل نیست، راضی است. او بر این نکته تأکید میکند که نیاز به زیبایی و عشق واقعی در دل است و اینکه دل عاشق به سادگی از عشق و محبت نمیتواند فاصله بگیرد.
شاعر بیان میکند که دل عاشق به راحتی نمیتواند به حال خود برگردد و بیانگر این است که در زیبایی و خوبیها، نباید از کمال و خوبیهای بیشتر انتظار داشت. همچنین او به نقصهای موجود در عشق و رابطهها اشاره میکند و اینکه عشق واقعی به راحتی از زخمهای ناشی از مشکلات نمیگذرد.
در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که در دنیای پر از درد و یادها، حفظ احساسات و واقعبینی در عشق مهمتر از همه چیز است و در حالی که ممکن است از زندگی بیخبر باشد، به عشق و زیباییهای ناتمام خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: دل گریزای ما نیاز به آزادی ندارد، دیگر نمیخواهد از خود دور شود و سفر رفتن را نمیخواهد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به دل نازک و آسیبپذیری محبت کند و او را رنجیده خاطر سازد، نمیتواند به سادگی از او فاصله بگیرد. زیرا دل سوخته نشده و هنوز به عشق و محبت نیاز دارد.
هوش مصنوعی: نیازی نیست تا کسی زلفهای مشکین را آرایش کند؛ زیرا در شب وصال، نسیم صبحگاهی خود به خود این زیبایی را به رخ میکشد.
هوش مصنوعی: عاشق را به حال خود رها کن، زیرا تلخی و سختیهایی که تجربه میکند، چیزی از شیرینی عشق نمیکاهد.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و نازکی مورچهها اشاره دارد و بیان میکند که زیبایی واقعی گاهی از ناتمام بودن یا نیاز به چیزهای خاص ناشی میشود. در اینجا گفته میشود که برای نشان دادن زیبایی، نیازی به ظاهری پرزرق و برق نیست و میتوان با سادگی و لطافت نیز به زیبایی دست یافت.
هوش مصنوعی: به خاطر سستی و بیتوجهی تو، به راهنمایی وابسته شدهای، در حالی که برای پیشرفت و حرکت دل نیاز به کسی ندارید.
هوش مصنوعی: یک شب به روشنی روز تبدیل میشود، اما نالههای ما همچنان بر دلمان تأثیر نمیگذارد.
هوش مصنوعی: چنان نباش که مانند خاک، سنگینی و بار اضافی بر دوش دیگران باشی، زیرا باغبان به درختانی که میوه نمیدهند نیازی ندارد.
هوش مصنوعی: خوشحالم که دیگران نمیتوانند زیبایی تو را به طور کامل درک کنند، زیرا هیچ کسی به اندازه من تو را نمیخواهد.
هوش مصنوعی: سفر بدون هیچگونه وابستگی و نیاز به همراه و توشه برای من بسیار لذتبخش است.
هوش مصنوعی: از درگاه بخشندگان چیزی کمتر نخواه، زیرا مانند ابر بهاری که میبارد، تنها صدفی که دهانش خشک است، جز مروارید چیزی نمیخواهد.
هوش مصنوعی: دل شکسته دوستان را چه کسی تحمل میکند؟ زحمتی که بر دوش انسان است، با پیروزی بر دشمن ارزش ندارد.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در میان شلوغیها و دردهای زندگی، تنها به نور امید و شعله عشق بسنده میکند و به چیز دیگری نیاز ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.