فغان چه با دل سنگین آن نگار کند
خروش بحر به گوش صدف چه کار کند
ز قرب زلف دل تنگ من گشاده نشد
چه عقده باز ز دل دست رعشه دارکند
بود ز وسمه دو ابروی آن بهشتی رو
دوبرگ سبز که خون در دل بهار کند
چوشانه شددل صدچاک من تمام انگشت
نشد که حلقه آن زلف را شمار کند
به خون صید چرا دامن خود آلاید
میسرست کسی را که دل شکار کند
ز باده توبه نمودن دلیل بیخردی است
چگونه عقل پشیمانی اختیار کند
چه نسبت است به خورشید شان حسن ترا
فلک پیاده شود تا ترا سوارکند
در آن چمن که ندارندباربی برگان
نهال ما به چه امید برگ وبار کند
فسان دشنه یکدیگرندسنگدلان
کسی چه شکوه به ابنای روزگار کند
کدام ذکر به این ذکر می رسد صائب
که آدمی نفس خویش را شمار کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و غم عاشقانه است. شاعر از احساسات سنگین و دشوار خود نسبت به معشوق صحبت میکند و به توصیف زیباییهای او میپردازد. او از ناتوانی دلِ رنجور خود در بیان عشق و وابستگی به زلف معشوق میگوید. شاعر اشاره دارد که چطور عشق میتواند به انسان آسیب بزند و حتی به فکر توبه بیفتد. همچنین تأکید میکند که زیبایی معشوق چون خورشید است که هیچ دلیلی ندارد در برابرشان خود را حقیر احساس کند. او در نهایت به این نتیجه میرسد که در زندگی، انسان باید به خود و نفسش توجه کند و ارزش واقعی را در درون خود بجوید.
هوش مصنوعی: آه و ناله دل شکسته آن معشوق چه فایدهای دارد؟ مانند اینکه دریا در حال طغیانی است، ولی صدف هیچ کاری از دستش برنمیآید.
هوش مصنوعی: به خاطر نزدیک بودن زلف آن محبوب، دل من همچنان در تنگنا مانده است و هیچ مشکلی از درونم برطرف نمیشود، حتی اگر دست لرزان و نگرانم بخواهد آن گره را باز کند.
هوش مصنوعی: دو ابروی آن دختر بهشتی به مانند دو برگ سبز است که خون را در دل بهار به جریان میاندازد.
هوش مصنوعی: دل من به اندازهی صد چاک، به شدت در عشق دچار شده است و انگشتانم قادر نیستند تا زلف تو را بشمارند.
هوش مصنوعی: کسی که دل دیگران را متوجه خود کند، نباید نگران شود که دامنش به خون شکار آغشته شود.
هوش مصنوعی: خوردن شراب و سپس توبه کردن نشاندهنده نادانی است. چگونه ممکن است عقل آدمی به احساس پشیمانی رسد؟
هوش مصنوعی: هیچ چیز نمیتواند زیبایی و شکوه تو را با خورشید مقایسه کند، چرا که آسمان خود را به خاطر تو به زمین خواهد آورد تا تو را بر دوش خود بگذارد.
هوش مصنوعی: در آن جنگل که درختان دیگر نمیتوانند میوه بدهند، ما چگونه میتوانیم امید به برگزاری میوه و برگ داشته باشیم؟
هوش مصنوعی: این بیت به این موضوع اشاره دارد که عداوت و کینههای بین انسانها مانند دشنهای است که تنها در دل سنگدلها وجود دارد. بنابراین، انسانها نمیتوانند از حال و روز دیگران شکایت کنند، چون خودشان درگیر عداوت و دشمنی هستند.
هوش مصنوعی: کدام دعا یا یاد میتواند به عظمت این یاد برسد که انسان بتواند نفس خود را بشمارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسیکه قصد سر زلف آن نگار کند
چو زلف او دل خود زار و بیقرار کند
کسیکه دارد امید کنار بوس ازو
بسا که خون دل از دیده برکنار کند
دلم ربود بدانزلف همچو چنگل باز
[...]
کسی که قصد سر زلف آن نگار کند
چو زلف او دل خود زار و بی قرار کند
کسی که دارد امید کنار و بوس ازو
بسا که خون دل از دیده در کنار کند
دلم ربود بدان زلف همچو چنگل باز
[...]
کسی که پشت بر آن روی چون نگار کند
باختیار هلاک خود اختیار کند
نه رای آنکه دلم دل زیار برگیرد
نه روی آنک تنم پشت بر دیار کند
ز روزگار هر آن محنتم که پیش آمد
[...]
چو صبح رایت خورشید آشکار کند
ز مهر قبلهٔ افلاک زرنگار کند
زمانه مشعلهٔ قدسیان برافروزد
سپهر کسوت روحانیان شعار کند
خجسته خسرو سیارگان به طالع سعد
[...]
چو میزبان بنهد خوان مکرمت آن به
که از ملاحظه میهمان کنار کند
نه آن که بر سر خوان لقمه لقمه او را
به زیر چشم ببیند به دل شمار کند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.