خوش آن کسان که دردل برآرزو بستند
به اشک تلخ ره لقمه بر گلو بستند
به نقد جنت در بسته یافتند اینجا
به روی خلق گروهی که در فروبستند
به چاره دردسر خود مبر که از صندل
به چوب، دست طبیبان چاره جو بستند
کجا به صبح امید نمک شود بیدار
به زخم هرکه در فیض از رفوبستند
نژاد گوهر من از محیط بیرنگی است
مرا به زور چو شبنم به رنگ وبو بستند
کجا رسند به دریا فسرده طبعانی
که آب مرده خود در هزارجوبستند
شدم غبار و چو قمری همان گرفتارم
چه روز بود مرا طوق بر گلو بستند
شراب ناب بود رزق خاکسارانی
که پیش خم دهن خودز گفتگو بستند
ز باغ خلد ثمر می خورند بی منت
به پای نخل خودآنان که آبرو بستند
اگر به نعمت الوان ترا خمش کردند
مرا به گریه خونین ره گلو بستند
چو سنگ چاشنی پختگی نمی یابد
دلی که بر ثمر خام آرزو بستند
جماعتی که ندادند دل به ناله ما
به خانه دل خود راه رفت ورو بستند
به زیر خاک نمانند رهنوردانی
که دامنی به میان بهر جستجو بستند
خموش باش نظر کن به طوطیان صائب
که جز قفس چه تمتع ز گفتگو بستند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردناک شاعر میپردازد. او از کسانی یاد میکند که آرزوهایشان را در دل دارند و به خاطر مشکلات و دردهای زندگی، ناله و گریه میکنند. شاعر به نقد و بررسی وضعیت زندگی خود و دیگران میپردازد و به سرنوشت غمانگیز انسانها اشاره میکند که به خاطر دنیای مادی و محدودیتها، به ناامیدی و افسردگی دچار شدهاند. او همچنین به تضاد میان نعمتها و محرومیتها و زندگی یکنواخت و بیمعنا اشاره میکند و در نهایت به این نتیجه میرسد که انسانها در قفسهای خود گرفتارند و از زیباییهای زندگی بیبهرهاند.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسانی که به آرزوهای خود دل سپردهاند و به خاطر آنها با درد و اشک، مسیر رسیدن به آن را هموار کردهاند.
هوش مصنوعی: در اینجا، عدهای با دلها و استعدادهایی سرشار به دنیایی محدود و بسته میشوند، به گونهای که نعمتهای بهشتی را که در دسترس است، نمیتوانند تجربه کنند.
هوش مصنوعی: برای حل دردسرهای خود دست به کار نشوید، چرا که پزشکان برای درمان، به چوب و صندل نیاز دارند و این نشان میدهد که کارها همیشه به راحتی انجام نمیشود.
هوش مصنوعی: در کجا میتوان صبح امید را پیدا کرد، در حالی که هر کس که از رحمت خداوند بهرهمند شده است، به زخمهایش بیدار میشود؟
هوش مصنوعی: نژاد و سرشت من از فضایی خنثی و بیطرف است، اما به زور و با سختی مانند شبنم به رنگ و بوی خاصی آغشته شدهام.
هوش مصنوعی: کجا میتوان به دریا رسید افرادی که ذاتشان سرد است و آب تند خود را در هزار جوی کوچک جمع کردهاند؟
هوش مصنوعی: من به گرد و غبار تبدیل شدم و مانند کبوتر در قید و بند هستم. چه روز سختی بود که حلقهای بر گردنم گذاشتند.
هوش مصنوعی: شراب خالص و باکیفیت، بخشنده و نعمت خداوندی است برای بندگان humble و خاکی که از سر شوق و عشق، زبان خود را به خاطر احترام به درگاه معشوق بستهاند.
هوش مصنوعی: افرادی که به آبروی خود اهمیت نمیدهند و در پی خوشی و لذتهای دنیوی هستند، بدون هیچ زحمتی از نعمتهای بهشت بهرهمند میشوند.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر نعمتهای گوناگون تو را ساکت کردند، من به قدری غمگین شدم که نمیتوانستم حتی گریه کنم و این درد در گلویم مانده بود.
هوش مصنوعی: دلهایی که به آرزوهای نارس و نابالغ دل بستهاند، مانند سنگی هستند که هیچگاه به پختگی و رشد نمیرسند.
هوش مصنوعی: افرادی که به درد و دل ما توجه نکردند، درهای دل خود را بستند و به سادگی به زندگی خود ادامه دادند.
هوش مصنوعی: کسانی که به جستجو و کاوش پرداختهاند و دلیرانه پیش رفتند، زیر خاک نمیمانند و یادشان فراموش نخواهد شد.
هوش مصنوعی: سکوت کن و به طوطیها نگاه کن، زیرا آنها جز زندان چه لذتی از صحبت کردن دارند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغ نقش امل ها بر آب جو بستند
به حسن لاله و گل رنگ آرزو بستند
چو موج روی هوا بر سراب می رانند
کسان که دل به تماشای رنگ و بو بستند
مپرس حال که این مطربان چابک دست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.