خزان رسید وگل افشانی بهار نماند
به دست بوسه فریب چمن نگار نماند
چنان غبار خط آن صفحه عذار گرفت
که جای حاشیه زلف برکنار نماند
ز خوشه چینی این چهره های گندم گون
سفید را به نظر یک جو اعتبار نماند
ز نغمه سنجی داود گوش می گیرند
فغان که نغمه شناسی درین دیار نماند
ز پیش آتش خویش چگونه بگریزم
مرا که قوت پرواز یک شرار نماند
خموشیم اثر شکر نیست چون صائب
دماغ شکوه ام از اهل روزگار نماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به فصل خزان اشاره میکند و از بیثمر بودن زیباییهای بهار میگوید. او احساس میکند که با آمدن خزان، عشق و زیبایی از بین رفته و دیگر جایی برای آن باقی نمانده است. او به سادگی و زودگذر بودن زیباییها و نغمهها اشاره میکند و غم و اندوهی عمیق را از فقدان عشق و هنر در زندگی خود بیان میدارد. در نهایت، به ناچار بودن در جهانی تلخ و بیرحم اشاره دارد و از نبود قدرت پرواز و فرار از آتش درونش شکایت میکند.
هوش مصنوعی: پاییز آمد و دیگر نشانی از شکوفایی بهار نیست؛ به خاطر بوسهای که چمن به زیبایی داده، اثری از آن زیبایی باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: به قدری غبار و گرد و غبار بر چهره آن صفحه نشسته که دیگر جایی برای نشان زلف باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: از برداشت خوشههای گندم، چهرههای سفید و زیبایی به دست آمده که در نگاه اول، ارزش و اعتبارشان به اندازه یک دانه جو هم نیست.
هوش مصنوعی: گوشها به صدای دلنواز داود توجه میکنند و فریاد میزنند که در این سرزمین دیگر کسی نیست که توانایی شناخت نغمهها را داشته باشد.
هوش مصنوعی: از کنار آتش درونم چگونه فرار کنم، در حالی که دیگر نیرویی برای پرواز یک شعله هم ندارم.
هوش مصنوعی: ما ساکت و بیخبر هستیم، چون شیرینی کلام ما بیاثر است. دلیل این سکوت این است که دیگر از مردم این زمان گلایهای در دل نداریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زهی ستوده خصالی که از صدور کرام
جز از تو در همه آفاق یادگار نماند
کدام زر که ز جور تو سنگسار نشد؟
کدام دل که ز لطف تو شرمسار نماند؟
نگاه می کنم اندر سرای ضرب وجود
[...]
خزان رسید و گل افشانی بهار نماند
به دست بوسه فریب چمن، نگار نماند
چه یادگار نوبسم من اندرین دفتر
که ازکدورت دل خامه را قرار نماند
بدین خوشیم که از خوب و زشت کار جهان
به روزگار جز این چند یادگار نماند
یکی سوار درآمد به دشت و شوخی کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.