مرا شکستگی پا به آن جناب رساند
فتادگی سر شبنم به آفتاب رساند
ندوختم نظر از آفتاب عارض او
اگر چه خانه چشم مرا به آب رساند
همان که شست ز خاط جواب نامه من
هزاره نامه ننوشته را جواب رساند
زهر که گرد برآورد آن سبک جولان
ز راه لطف به پابوس آن رکاب رساند
زگریه قطع نظر چون کنم در این گلشن
که چشم تر سرشبنم به آفتاب رساند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است که شاعر را به حالت شکسته و غمگین درآورده است. او با احساسات عمیق خود از زیبایی معشوقهاش سخن میگوید، همچنین اشاره میکند که این زیبایی باعث میشود که حتی سختیها و دردها را تحمل کند. شاعر به تضاد بین غم و زیبایی اشاره میکند و بیان میکند که چگونه اشک و شادی در کنار هم وجود دارند. در نهایت، او نمیتواند از زیبایی معشوقش چشم بپوشد و این زیبایی باعث روشنی دلش میشود.
هوش مصنوعی: من به خاطر آسیب دیدن پاهایم نتوانستم به او برسم، در حالی که سرم به زمین افتاده است و به مثل شبنم در برابر خورشید ذوب میشود.
هوش مصنوعی: من نگاه خود را از تابش صورت او برنبستم، هرچند که نورش چشمانم را به اشک واداشت.
هوش مصنوعی: کسی که از یاد من نامهام را نادیده گرفت، بهراستی به نامههای بیپاسخ دیگران نیز پاسخ میدهد.
هوش مصنوعی: هر که زهر و کینهای در دل داشته باشد، میتواند با نیکی و محبت به کسی که به او احترام میگذارد، نزدیک شود و خود را به او برساند.
هوش مصنوعی: در این باغ پرنعمت، چگونه میتوانم از گریه و اندوه خود چشمپوشی کنم، وقتی که این اشکهای من به زیبایی و روشنایی روز میافزاید؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کمند زلف تو خود را به آفتاب رساند
توان به چرخ سرخودزپیچ وتاب رساند
چه چشمهای خمارین ولعل میگون است
که می توان ز تماشای او شراب رساند
به مهره دل مومین من چه خواهد کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.