گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

ز کلک تازه من شعر تر نمی گسلد

ز شاخ سدره وطوبی ثمر نمی گسلد

اگر چو رشته تو هموارکرده ای خود را

زجویبار تو آب گهر نمی گسلد

علاقه تو به دنیا ز نارساییهاست

ز شاخ از رگ خامی ثمر نمی گسلد

ز گوشه دل آگاه پا برون مگذار

کز این زمین مبارک خبر نمی گسلد

ز فیض صبح بنا گوش در قلمرو زلف

شب دراز نسیم سحر نمی گسلد

به خاک زنده دلان بر چراغ مرده خویش

که فیض مردم روشن گهر نمی گسلد

نمی شود به تسلیم راضی از ما خلق

زخون مرده ما نیشتر نمی گسلد

مکن ز رشته جان سرکشی که این زنار

به هیچ تیغ زموی کمر نمی گسلد

ز پیچ وتاب ندارد گزیر روشندل

که این دو سلسله از یکدگر نمی گسلد

به گفتگوی زبان نیست حاجتی صائب

به محفلی که نظز از نظر نمی گسلد

 
sunny dark_mode