عرق نه از رخ آن گلعذار می ریزد
ستاره از فلک فتنه بار می ریزد
گره به رشته پرواز من گلی زده است
که از نسیم توجه ز بار می ریزد
بنای زندگی خضر هم به آب رسید
هنوز از لب تیغش خمار می ریزد
حذر ز صحبت ناجنس حرز عافیت است
که خون ز سر انگشت خار می ریزد
درین زمانه که رسم گرفتگی عام است
چگونه رنگ ز دست بهار می ریزد؟
چو تاک سر زده، هرجا که حرف می گذرد
سرشکم از مژه بی اختیار می ریزد
لبی که تنگ شکر شد دهان ساغر ازو
به چشم من نمک انتظار می ریزد
مرا به زخم زبان خصم می دهد تهدید
به چاک پیرهن شعله خار می ریزد
صفیر خامه صائب بلند چون گردد
ز آبگینه دلها غبار می ریزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و ارتباطات انسانی میپردازد. شاعر با استفاده از نمادها و تشبیهات، لحظات تلخ و شیرین زندگی را به تصویر میکشد. عرقی که از رخ گلی میریزد، استعارهای از عشق و زیبایی و همچنین عواطفی است که تحت تأثیر موانع و مشکلات زندگی از بین میرود. او به گلی در پرواز اشاره میکند که به خاطر توجه دیگران از بارش نسیم دچار گسست میشود.
شاعر با یادآوری خطرهای صحبت با افراد نادرست و تأثیرات منفی آن بر زندگی، از ارزش ارتباطات سالم و درست سخن میگوید. زندگی به سختی میگذرد و در این زمانه که همه در رنج و گرفتاری هستند، رنگ و لذت زندگی به تدریج از بین میرود.
بهطور کلی، شعر به تأمل در مورد احساسات، عشق، و چالشهای زندگی پرداخته و نشاندهندهی تاثیرات عاطفی و معنوی آنهاست.
هوش مصنوعی: عطر و زیبایی او چنان است که از صورتش همچون عرق میریزد، و بدی و فساد عالم هستی به قدری زیاد است که مانند ستارهها از آسمان سقوط میکند.
هوش مصنوعی: یک گل به رشته پرواز من گره خورده است که به خاطر نسیم توجه، از باران مینشیند و میریزد.
هوش مصنوعی: زندگی خضر، که نماد جاودانگی و حکمت است، با مشکلاتی مواجه شده و به مرحلهای رسیده که نتوانسته از چالشها فرار کند. با وجود این، هنوز هم تاثیری از شادی و سرزندگی در او دیده میشود.
هوش مصنوعی: از هم نشینی با افراد ناپاک و بیکیفیت بپرهیز، چون این کار میتواند منجر به مشکلات و آسیبهایی شود که حتی ناشی از کوچکترین چیزها هم میتواند باشد.
هوش مصنوعی: در این دوره که همه چیز به طور معمول و تکراری پیش میرود، چطور میشود که زیبایی و نشاط بهار از دست میرود؟
هوش مصنوعی: هر بار که سخن به یاد کسی یا چیزی میافتد، بیاختیار اشک از چشمانم میریزد.
هوش مصنوعی: لبی که شیرینی شکر را به خود گرفته، مانند ظرفی است که چشم من از آن به ناامیدی و انتظار، نمک میریزد.
هوش مصنوعی: به خاطر زبان تند و پرخاشگر دشمن، احساس تهدید میکنم و این کلمات مثل جراحتی عمیق هستند که به قلبم آسیب میزنند.
هوش مصنوعی: صدای قلم صائب به اندازهای بلند میشود که وقتی دلها از شفافیت شیشهای خود غبار میپاشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز جلوه تو دل روزگار می ریزد
بنای صبر و شکیب و قرار می ریزد
دوام حسن ترا نیست نسبتی با گل
به پای سرو تو خون بهار می ریزد
به خاکساری من نیست هیچ کس در عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.