به گریه کی ز دل من غبار می خیزد؟
به آب چشم چه گل از مزار می خیزد؟
کند چه نشو و نما نخل ما در آن گلشن
که العطش ز لب جویبار می خیزد
کسی که همچو صدف دامن از جهان چیند
ز دامنش گهر شاهوار می خیزد
چو صبح هرکه دل از مهر صیقلی کرده است
ز سینه اش نفس بی غبار می خیزد
ز تیغها که شکسته است آه در جگرم
نفس ز سینه من زخمدار می خیزد
علم شود به طراوت کسی که چون نرگس
ز خواب ناز به روی بهار می خیزد
ز آتشی که مرا در دل است همچو سپند
هزار ناله بی اختیار می خیزد
شکایت از ستم عشق اختیاری نیست
به تازیانه آتش شرار می خیزد
سپهر شربت بیمار من کند شیرین
به شیره ای که ز دندان مار می خیزد
سپند آتش حسن ترا شماری نیست
اگر یکی بنشیند هزار می خیزد
اگر به سوختگان گرم برخوری چه شود؟
نه شعله نیز به تعظیم خار می خیزد؟
نشان همت والاست وحشت از دو جهان
که این پلنگ ازین کوهسار می خیزد
که چشم کرد دل داغدار صائب را؟
که دود تلخی ازین لاله زار می خیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق و دردهای ناشی از عشق و فقدان است. شاعر از گریه و غم دل خود سخن میگوید و به تصویر کشیدن احساساتی چون تشنگی، دلتنگی و شکست، از زیباییهای زندگی و عشق نیز یاد میکند. او از زخمهای عاطفی و قطع ارتباط با دنیای بیرون حرف میزند و به تأثیر عشق بر زندگی انسان اشاره میکند. در نهایت، شعر به حسرت و اندوه عمیق درونی میانجامد که ناشی از رابطهای ناکام یا عشق از دست رفته است.
هوش مصنوعی: آیا میدانید که چرا دل من اینقدر غمگین است و اشکهایم به وفور جاری میشوند؟ آیا از چشمانم گلهای زیبایی برمیخیزد، همانطور که از قبرها گل میروید؟
هوش مصنوعی: در آن باغی که نخل ما رشد میکند، تشنگی از لب جویبار برمیخیزد و نشان میدهد که شرایط برای زندگی و شکوفایی ما مناسب نیست.
هوش مصنوعی: کسی که مانند صدف، زیباییها و نعمتهای زندگی را از اطراف خود جمع میکند، از وجود او چیزهای ارزشمندی چون جواهر طلایی و گرانبها به دست میآید.
هوش مصنوعی: در آغاز صبح، هر کسی که دلش را از عشق و محبت پاک و صاف کرده باشد، از دلش نفسهایی بدون آلودگی و غبار بیرون میآید.
هوش مصنوعی: از درد و رنجی که در دل دارم، نالهای از سینهام بلند میشود. زخمی که احساس میکنم مانند تیغهایی است که در آن شکستهاند.
هوش مصنوعی: دانش و آگاهی به مانند گل نرگسی است که از خواب شیرین خود بیدار میشود و با شادابی در فصل بهار به شکوفایی میرسد. این تصویر نشاندهنده زیبایی و طراوت علمی است که فردی با عشق و شور بهدست میآورد.
هوش مصنوعی: از دل من آتشی شعلهور است که مانند گیاه سپند، هزاران ناله و فریاد بیاختیار از من بلند میشود.
هوش مصنوعی: عشق ستمی است که نمیتوان از آن شکایت کرد، مانند شعلهای که به دل شتابان میجوشد و به زودی برافروخته میشود.
هوش مصنوعی: عالم هستی به بیماری من طعم شیرینی میدهد، به طعم شیرهای که از دندانهای مار بیرون میآید.
هوش مصنوعی: آتش زیبایی تو قابل شمارش نیست؛ اگر یک نفر از آن بنشیند، هزاران شعله از آن برمیخیزد.
هوش مصنوعی: اگر با افرادی که در حال سوختن از عشق یا غم هستند، برخورد کنی، چه پیش میآید؟ آیا دل آتشین آنها حتی برای خارها هم تعظیم و احترام قائل نخواهد شد؟
هوش مصنوعی: همت و اراده او بسیار بالا و بلند است و از دو جهان (دنیا و آخرت) هیچ گونه ترسی ندارد، چرا که این پلنگ از این کوهستان سر برمیدارد.
هوش مصنوعی: چه کسی به درد دل غمگین صائب توجهی کرده است؟ که از این گلزار تلخ، دودی غمانگیز برخاسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز نکهت سحری شوق یار میخیزد
جنون ز سایه ابر بهار میخیزد
به روی یار نگه، رشحه بیز میافتد
ز زلف یار شکن قطره بار میخیزد
سحاب دلشده در کوهسار میگردد
[...]
ز جوش نشأه ز مغزم بهار می خیزد
ز فیض اشک گلم از کنار می خیزد
چنین که گوشه ابروی صیقل است بلند
کجا ز آینه ما غبار می خیزد؟
به هر چمن که چو طاوس جلوه گر گردید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.