ز زیر تیغ تغافل شکیب من جان برد
مرا به رنجش بیجا ز جای نتوان برد
ز بوی پیرهن مصر بی دماغ شود
صبا که راه به آن غنچه گریبان برد
من آن زمان ز دل چاک چاک شستم دست
که شانه راه به آن زلف عنبرافشان برد
ز مور خط تو در حیرتم که از لب تو
چگونه چاشنی خنده های پنهان برد
اگر چه خامه ام آتش به زیر پا دارد
حدیث شوق به پایان نیارد آسان برد
فغان که غنچه مشکل گشای دل امروز
مرا برای نسیمی به صد گلستان برد
لب تو زیر خط سبز چون نهان گردید؟
چگونه مورچه ای خاتم سلیمان برد؟
به جای طوطی شکرشکن، که جز صائب
ز هند بخت سیه جانب صفاهان برد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و پیچیده عاشقانه است. شاعر از رنج و عذاب ناشی از دوری و عدم توجه معشوق صحبت میکند. او به یاد بویی از پیراهن معشوق افتاده و به یاد خوشیهایی که میتواند از آن بوی خوش ناشی شود، احساس میکند. شاعر از شکست دلی که در آن عاشق است، سخن میگوید و به شگفتی ناشی از زیباییهای معشوق اشاره دارد. او در تلاش است احساسات و شوق خود را بیان کند، اما در عین حال از دشواری این بیان رنج میبرد. در نهایت، او به تصویر زیبای لب معشوق و یادآوری حسرتهای گذشته و رویای شیرینی که احساس میکند نیز اشاره میکند. شعر به طور کلی حسرت عشق و آرزوهای برآورده نشده را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: از زیر فشار بیتفاوتی، صبر و بردباری من جانم را به زحمت انداخت و به خاطر ناراحتی بیدلیل، نمیتوانم از جا برخیزم.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی به خاطر بوی عطر پیراهن مصری مست و بیحواس میشود، چرا که راهی برای رسیدن به آن غنچه در گریبان ندارد.
هوش مصنوعی: من در آن لحظه که دلم از غم پاره پاره بود، دست خود را شستم و به کندن موهای پیچیده و زیبا پرداختم.
هوش مصنوعی: من از خطی که بر روی بدن مور وجود دارد شگفتزده هستم، زیرا نمیدانم چطور لبهای تو میتوانند طعمی از خندههای پنهان را به وجود آورند.
هوش مصنوعی: اگرچه قلم من در کار نوشتن، از عشق و شوق لبریز و پرحرارت است، اما این احساس به راحتی و آسانی به پایان نمیرسد.
هوش مصنوعی: آه، که امروز دل من به غنچهای نیاز دارد تا مشکلاتش را حل کند؛ دوست دارم با نسیمی به صد گلستان بروم.
هوش مصنوعی: چرا لب تو که در زیر خط سبز پنهان شده، مثل این است که مورچهای حلقه سلیمان را برداشته است؟
هوش مصنوعی: به جای طوطی خوشصدا و شیرینزبان که فقط صائب از هند به این سرزمین بدبخت شانس آورده و آمده به اصفهان؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خدایگان وزیران جهان فضل و کرم
که هرچه رای تو فرمود چرخ فرمان برد
عروس طبع ترا آفتاب چون که بدید
برو زمهر بلرزید و نام یزدان برد
ز درّ نظم تو ای بس شب دراز آهنگ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.