نسوزد دل به آه گرم من چرخ بد اختر را
ز دود تلخ پروا نیست چشم سخت مجمر را
منم کز تیره بختی ها ندارم صبح امیدی
وگرنه در سواد دل بهاری هست عنبر را
به حرف و صوت مهر خامشی را بر مدار از لب
سپر داری کن از تاراج مور این تنگ شکر را
دل قانع ز احسان کریمان است مستغنی
به آب تلخ دریا احتیاجی نیست گوهر را
نسوزد پرده شرم و حیا را باده روشن
ز آتش نیست پروایی پر و بال سمندر را
ز آب زندگی آیینه هم زنگار می گیرد
بود ظلمت نصیب از چشمه حیوان سکندر را
گران بر خاطر آزادمردان نیست کوه غم
ز بار دل نمی گردد دو تا قامت صنوبر را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد دلتنگی و غم ناشی از تقدیر بد فرد صحبت میکند. شاعر احساس میکند که در زندگی امیدی ندارد و با وجود درد و رنج، به زیباییها و نعمتها نیز توجه میکند. او میگوید که دل انسان باید از احسان دیگران غنی باشد و به دنبال چیزهای با ارزشتر برود. همچنین، اشارهای به شرم و حیا دارد و بیان میکند که حیات و زندگی ممکن است به دلایل مختلف دچار آلودگی و فساد شود. در نهایت، شاعر به تسلیم نشدن در برابر غمها تأکید دارد و میگوید که نباید از بار غمها آزرده خاطر شد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر آههای داغ و سوزانم نمیسوزد، چون به گردش بد روزگار اهمیتی نمیدهم و از دود تلخ ناراحتی ندارم، بلکه به چشمان تیره و سنگین نیز اعتنایی ندارم.
هوش مصنوعی: من از بدبختی و ناامیدی، هیچ امیدی به صبح نداشتهام، ولی در عمق دل، بهاری وجود دارد که عطر خوشی مانند عنبر را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: با کلمات و صداها، سکوت عشق را از دلت دور نگهدار و از شیرینی زندگیات محافظت کن تا از دست نرود.
هوش مصنوعی: دل خرسند و راضی به لطف و کرم افراد سخاوتمند است و نیازی به خوشیها و لذتهای دنیا ندارد، چون برای ارزشمند بودن مانند گوهر، به چیزهای دنیوی نیازی نیست.
هوش مصنوعی: بادهای که به ما میرسد، باعث نمیشود که حیا و شرم ما بسوزد، چرا که آتش نمیتواند به پر و بال سمندر آسیبی برساند. سمندر موجودی است که میتواند در آتش زندگی کند و از آن آسیب نبیند. پس در واقع، تاثیرات این باده بر ما شبیه به آتش بر سمندر است؛ نه تنها ما را نمیسوزاند، بلکه نشاندهندهٔ قوت و استقامت ماست.
هوش مصنوعی: آب زندگی، که باید موجب پاکیزگی و روشنی باشد، حتی در برابر آن نیز آیینه با زنگار میپوشد. ظلمت و تاریکی از سرچشمهای که نصیب سکندر (حکیم و فرمانروای بزرگ) میشود، به وجود میآید.
هوش مصنوعی: برای دلهای آزاده، غمهایی که مانند کوه سنگین هستند، ارزش چندانی ندارد. این غمها نمیتوانند قامت راست و استوار صنوبر را به سمت پایین خم کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خط از سنگین دلی گفتم برآرد لعل دلبر را
ندانستم رگ گردن شود این رشته گوهر را
نه تبخاله است بر گرد دهان آن پری پیکر
ز تنگی این صدف بیرون لب جا داده گوهر را
سرشک بلبلان برگ گلی نگذاشت بی شبنم
[...]
چه حسن است این که مجنون می کند عقل فسونگر را؟
چه رنگ است این که در خون می کشد، دامان محشر را؟
صفایی کز دم صبح بنا گوش تو می بینم
به خون رشک خواهد غوطه دادن، مهر خاور را
به چشم کم ندیدی ناز خونریز اسیرانش
[...]
رعایت کن زمهر این جمع مضطر را
برادر را و خواهر را و مادر را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.