خط از سنگین دلی گفتم برآرد لعل دلبر را
ندانستم رگ گردن شود این رشته گوهر را
نه تبخاله است بر گرد دهان آن پری پیکر
ز تنگی این صدف بیرون لب جا داده گوهر را
سرشک بلبلان برگ گلی نگذاشت بی شبنم
که نتوان دید خالی در کف احباب ساغر را
صبوری با دل بی طاقت من برنمی آید
مکرر کشتی من بادبان کرده است لنگر را
دل بی تاب، تن را بر قرار خویش نگذارد
که سازد پایکوبان این سپند شوخ مجمر را
دل روشن، زبان لاف را بر یکدگر پیچد
کند پوشیده صیقل در حجاب نور جوهر را
گرامی دار اهل جود را ای بوستان پیرا
مروت نیست افکندن درخت سایه گستر را
عروس ملک در عقد دوام کس نمی آید
لب خشک است از آب زندگی قسمت سکندر را
دل آگاه را از زنگ کلفت نیست پروایی
که روشن تر کند گرد یتیمی آب گوهر را
ز ترک عشق گفتم دل خنک گردد، ندانستم
که سوزد بیش از آتش، دوری آتش سمندر را
نمی باید ز عیسی کرد پنهان درد خود صائب
مپوش از پرتو خورشید تابان دامن تر را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردناک شاعر در مورد عشق و جدایی میپردازد. شاعر از سنگینی دل و ناتوانی در تحمل احساسات خود سخن میگوید و به زیباییهای تنها محبوبش اشاره میکند. او همچنین از سختیهای صبر و انتظار مینالد و به تاثیرات عشق بر دل و جانش میپردازد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که نمیتوان درد عاشقانهاش را پنهان کرد و بیان احساسات خود را ضروری میداند. شعر نشاندهندهی تضاد بین عشق و درد، زیبایی و سرگشتگی است.
هوش مصنوعی: از دل سنگین و غمگین خود، خواستم که زیباییهای محبوبم را به نمایش بگذارد، اما بیخبر بودم که این احساسات میتواند به من آسیب بزند و مرا به دردسر بیندازد.
هوش مصنوعی: رنگ و زیبایی آن پری، که مانند گلی درخشان است، مانند دانهای گرانبها در صدفی محصور مانده و این دانه به زیبایی لبهای او افزوده شده است.
هوش مصنوعی: اشک بلبلان بر روی برگ گل نشسته و شبنم آن را پوشانده است، بهطوری که نمیتوان در دست دوستان، ساغر را خالی مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: تحمل کردن بر دل ناآرام و بیتاب من دشوار است، چرا که بارها کشتی زندگیام را آماده سفر کردهام ولی اکنون لنگر آن را نگه داشته است.
هوش مصنوعی: دل ناآرام نمیگذارد که بدن در آرامش بماند، زیرا این دل شاداب و زنده به رقص و شادمانی میپردازد.
هوش مصنوعی: دل روشن باعث میشود که زبانهای پر از لاف و ادعا به همدیگر پیوند بخورند و در حالی که حقیقت و جوهر این ادعاها در پس نور و حجاب پنهان است، به خوبی و ظرافت نمایان شود.
هوش مصنوعی: شایسته است که اهل بخشش و سخاوت را ارج نهی، ای گلستان. زیرا مروت و انسانیت ایجاب میکند که درخت سایهدار را زیر فشار قرار ندهی.
هوش مصنوعی: عروسی که به مقام و زیبایی ملک غبطهاش را میزنند، در عقدی که جاودانه باشد، هیچکس نمیتواند وارد شود. او همانند کسی است که به واسطهی عدم آب حیات، لبهایش خشک شده است و در حقیقت از نعمتی که به سکندر بخشیده شده، بیبهره مانده است.
هوش مصنوعی: دل آگاه به چیزی که سنگین و خسته کننده است اهمیت نمیدهد؛ زیرا میخواهد به روشنی و زیبایی محتوای گرانبهایی که در دل احساس یتیمی دارد، دست یابد.
هوش مصنوعی: از محبت و عشق گفتم که دل خنک میشود، اما نمیدانستم که دوری از آن، بیشتر از آتش، دل را میسوزاند.
هوش مصنوعی: نباید درد خود را از عیسی پنهان کرد. صائب، دامن تر را از تابش خورشید نمیتوان پوشاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
نسوزد دل به آه گرم من چرخ بد اختر را
ز دود تلخ پروا نیست چشم سخت مجمر را
منم کز تیره بختی ها ندارم صبح امیدی
وگرنه در سواد دل بهاری هست عنبر را
به حرف و صوت مهر خامشی را بر مدار از لب
[...]
چه حسن است این که مجنون می کند عقل فسونگر را؟
چه رنگ است این که در خون می کشد، دامان محشر را؟
صفایی کز دم صبح بنا گوش تو می بینم
به خون رشک خواهد غوطه دادن، مهر خاور را
به چشم کم ندیدی ناز خونریز اسیرانش
[...]
رعایت کن زمهر این جمع مضطر را
برادر را و خواهر را و مادر را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.