پنبه نبود که شد از سینه افگار سفید
چشم داغم شده از شوق نمکزار سفید
در دیاری که تو از جلوه فروشان باشی
گل ز خجلت نشود بر سر بازار سفید
پیش من دم نتواند ز نظربازی زد
گرچه شد دیده یعقوب درین کار سفید
آنقدر همرهی از بخت سیه می خواهم
که کنم دیده خود در قدم یار سفید
سعی کن تا ز سیاهی دلت آید بیرون
همچو زاهد چه کنی جبه و دستار سفید؟
صائب از دست مده جام می گلگون را
از شکوفه چو شود چادر گلزار سفید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از شوق و آرزوهای خود در مورد معشوق صحبت میکند. او به زیبایی و جلوههای معشوق اشاره میکند و از احساس خجالت و نگرانی ناشی از عشق میگوید. در دیاری که معشوق حضور دارد، دیگران جرات ابراز عشق ندارند و هرکسی در تلاش است تا دل خود را از تیرهروزیها پاک کند. شاعر همچنین به اهمیت لذت بردن از زندگی و عشق بهعنوان یک امر مثبت اشاره میکند و میخواهد از زیباییها و لحظات خوب استفاده کند. در نهایت، او از دوستانش میخواهد که از شراب و لذت زندگی غافل نشوند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از احساسی عمیق و شدید صحبت میکند. او میگوید که مانند پنبهای سفید و نرم نیست که احساسش را نشان دهد. دلی افگار و داغ دارد که به خاطر شوق و عشق، همچون نمکزار سفید در درونش شکل گرفته است. این تصویر نشاندهندهی دردی است که از عشق و اشتیاق ناشی میشود و رنگ و بوی خاصی به احساسات او میبخشد.
هوش مصنوعی: در سرزمینی که تو زیباییها را به نمایش میگذاری، گل به خاطر شرمساری نمیتواند در بازار خود را با رنگ سفید نشان دهد.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند در حضور من به چشمانش ناز و بازی کند، حتی اگر مانند یعقوب چشمانش به خاطر اشک دیدش را از دست بدهد.
هوش مصنوعی: من آنقدر همراهی از سرنوشت بد میطلبم که چشمانم را در پای یار سفید بگذارم.
هوش مصنوعی: تلاش کن تا از تیرگیها و ناراحتیهای درونت رهایی پیدا کنی، زیرا تنها داشتن ظاهر زیبا و لباسهای سفید هیچ کمکی نمیکند اگر دل تو هنوز پر از غم باشد.
هوش مصنوعی: به خاطر داشته باش که در زمان شکوفایی گلها و زیبایی طبیعت، لذت نوشیدنی دلپذیر را از دست نده. زمانی که گلها در چادر سفید خودنمایی میکنند، باید از زیباییهای زندگی بهره ببری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید
موی سر بر سر من گشت چو دستار سفید
عجبی نیست درین دور که خط خوبان
در ته زلف شود چون شکم مار سفید
ای گل از چاک گریبان تو حیرت دارم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.