حسن آن روز که تشریف حیا می پوشید
عشق پیراهن یکرنگ وفا می پوشید
بال پروانه اگر پاس ادب را می داشت
شمع پیراهن فانوس چرا می پوشید؟
یاد آن قرب که آن شعله بی پروایی
به صلاح من یکرنگ، قبا می پوشید
چه شد آن لطف که گر برگ گلی می جنبید
زلف دامن به چراغ دل ما می پوشید
این زمان دست زد بوسه هر بوالهوس است
پشت دستی که رخ از رنگ حنا می پوشید
صائب امروز چو گل مست و گریبان چاک است
غنچه من که رخ از باد صبا می پوشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیباییهای آن صحبت میکند. شاعر به یاد روزهایی میافتد که معشوق با حیا و با لباسهای زیبا حضور داشت. او به این موضوع اشاره میکند که عشق باید پاک و یکرنگ باشد، مانند پروانهای که به شمع نزدیک میشود. همچنین شاعر به دلتنگیهایش اشاره میکند و یاد آن لحظات شیرین را میکند که عشق تا چه حد در دل او فرود آمده بود. در نهایت، شاعر به تغییرات زمان و از دست رفتن آن لحظات زیبا پرداخته و حالتی از حسرت و آرزو را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: زیبایی آن روزی است که حیا خود را به نمایش گذاشت و عشق، لباس یکرنگ وفا را بر تن کرد.
هوش مصنوعی: اگر پروانه به آداب احترام میگذاشت، شمع چرا باید لباس فانوس را میپوشید؟
هوش مصنوعی: به یاد بیاور آن زمان که آن شعله شجاعی برای نفع من با صداقت و یکرنگی لباس فاخر بر تن میکرد.
هوش مصنوعی: چه شد آن محبت و نیکی که وقتی برگی از گل حرکت میکرد، زلفهای تو دامن دل ما را میپوشاند؟
هوش مصنوعی: این روزها هر کسی که هوسباز است، به سرعت با دست خود بوسهای میزند، در حالی که کسی که چهرهاش را با رنگ حنا پوشانده، پشت او ایستاده است.
هوش مصنوعی: امروز من شبیه گلی سرمست هستم که لباسش چاک شده است. غنچه من که به خاطر نسیم صبح، چهرهاش را پنهان کرده، همچنان در انتظار باز شدن باقی مانده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.