خط ازان صفحه رخسار سخنساز شود
طوطی از پرتو این آینه غماز شود
در ته زلف، رخش پرده گداز نظرست
آه ازان روز که این آینه پرداز شود
از نظربازی بی پرده ارباب سخن
چشم کم حرف تو وقت است سخنساز شود
بحر کم ظرفتر از جام حباب است آنجا
لب میگون تو چون حوصله پرداز شود
اگر از کوی تو اندیشه پرواز کنم
نقش بر بال و پرم چنگل شهباز شود
بر رخ صبح، شفق پنجه خونین مالید
این سزایش که دگر پرده در راز شود
برگشاد دل ما دست ندارد تدبیر
به دریدن مگر این نامه ز هم باز شود
دل ما نیست تنک ظرف شکایت صائب
صبح محشر سر این شیشه مگر باز شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از ریاضت دل اگر آینه پرداز شود
چون صدف مخزن چندین گهر راز شود
طاقت حرف سبک نیست گرانقدران را
کاه، دیوار مرا شهپر پرواز شود
نبود سیرت شایسته خودآرایان را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.