گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

دست و دامن چه سزاوار عطای تو بود؟

ظرف دریوزه کند هرکه گدای تو بود

بی نیاز از زر و سیمند طلبکارانت

گنج زیر قدم آبله پای تو بود

خون کند در دل گلگونه حوران بهشت

خون هرکس که حنای کف پای تو بود

گنج را گوشه ویرانی بلاگردانی است

ورنه دل لایق آن نیست که جای تو بود

دامن دولت جاوید به دست آورده است

هرکه در سلسله زلف رسای تو بود

شبنمی سیر ندیده است گل روی ترا

وای بر بلبل اگر گل به صفای تو بود

خضر از سبزه خوابیده گران خیزترست

آتش شوقی اگر در ته پای تو بود

برق خار و خس تقصیر هزاران سال است

یک دم گرم که مقرون رضای تو بود

نرسد چاشنی خواب به شیرینی وصل

چه خیال است خیال تو به جای تو بود؟

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
سید حسن غزنوی

که بود جان که نه در بند وفای تو بود

چه کند دل که نه خرسند جفای تو بود

سرِ ادبار من ار هست، مرا شاید؛ از آنک

دیده آنجا نهد اقبال که پای تو بود

در هوای تو شدم ذره زرین آری

[...]

سعدی

من چه در پای تو ریزم که خورای تو بود

سر نه چیزیست که شایسته پای تو بود

خرم آن روی که در روی تو باشد همه عمر

وین نباشد مگر آن وقت که رای تو بود

ذره‌ای در همه اجزای من مسکین نیست

[...]

همام تبریزی

هوس عمر عزیزم ز برای تو بود

بکشم جور جهانی چو رضای تو بود

در ازل جان مرا عشق تو هم صحبت بود

تا ابد در دل من مهر و وفای تو بود

جای افسر شود آن سر که به پای تو رسد

[...]

حزین لاهیجی

شب که در خلوت اندیشه تمنّای تو بود

گل داغ دل من انجمن آرای تو بود

جلوه در آینه ام پرتو رخسار تو داشت

سینه آتشکدهٔ حسن دلارای تو بود

مژه بر هم نزدم آینه سان در همه عمر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه