گنجور

 
صائب تبریزی

عاشقان زان لب شیرین به سخن ساخته اند

بوشناسان به نسیمی ز چمن ساخته اند

چون قلم، موی شکافان دبستان وجود

از دو عالم به سر زلف سخن ساخته اند

کی به آن گلشن بیرنگ توانند رسید؟

بلبلانی که به این سبز چمن ساخته اند

گوشه ای گیر ازین بزم که صحبت سازان

بارها از لب پیمانه سخن ساخته اند

خون به جای عرق افشانده ام از جبهه سعی

تا کف خون مرا مشک ختن ساخته اند

زود باشد که زبان در قفس کام کشند

صائب آنان که به گلهای چمن ساخته اند

 
 
 
سیدای نسفی

شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته اند

بهر پروانه خود گور و کفن ساخته اند

عندلیبان دل صد پاره خود غنچه صفت

جمع آورده به یکجا و چمن ساخته اند

لاله ها دست به دامان تو آویخته اند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه