نیستم گل که مرا برگ نثاری باشد
تحفه سوختگان مشت شراری باشد
باغ من دامن دشت است و حصارم سر کوه
من نه آنم که مرا باغ و حصاری باشد
غنچه آبله ام، برگ قناعت دارم
روزی من ز دو عالم سر خاری باشد
تیره روزان جهان را به چراغی دریاب
تا پس از مرگ ترا شمع مزاری باشد
گل داغی که ازو سینه ندزدی امروز
در شبستان کفن لاله عذاری باشد
خس و خاری که ز راه دگران برداری
در دل خاک ترا باغ و بهاری باشد
به شمار نفس افتاد ترا کار و ز حرص
هر سر موی تو مشغول به کاری باشد
زنده در گور کند حشر مکافات ترا
بر دل موری اگر از تو غباری باشد
عشق بیهوده سر تربیت او دارد
صائب آن نیست که شایسته کاری باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات و تجربیات خود از زندگی میپردازد. او خود را با گل و باغ مقایسه نمیکند و تاکید دارد که زندگیاش به دنیای مادی وابسته نیست. او درباره قناعت و نداشتن توقعات بزرگ صحبت میکند و به تیرهروزی آدمها اشاره دارد که باید یکدیگر را درک کنند. شاعر همچنین به تاثیر اعمال انسانها در زندگی پس از مرگ اشاره میکند، و میگوید که هر عمل کوچک و بزرگی در دنیا تبعاتی خواهد داشت. در نهایت، او به عشق و تربیت اشاره کرده و میگوید که عشق واقعی و معنادار در انتظار است.
هوش مصنوعی: من گل نیستم که کسی به من برگ هدیه دهد، من شعلهای هستم که سوختگان را به آتش میکشانم.
هوش مصنوعی: باغ من دامنه دشت است و مرز من بالای کوه قرار دارد. من آن شخص نیستم که دارای باغ و دیوار محصور باشم.
هوش مصنوعی: من مانند غنچهای در حال رشد هستم که دچار مشکلاتی هستم، اما با همین حال، به نعمت قناعت و رضایت از روزیام ایمان دارم. آیندهام، حتی اگر سخت و پرخاری باشد، هیچ اشکالی ندارد.
هوش مصنوعی: افراد بدبخت و بیچاره را با نور و روشنی خود راهنمایی کن تا وقتی که از این دنیا رفتی یاد و نامت مانند شمعی در قبرستان باقی بماند.
هوش مصنوعی: گل داغی که امروز در شبستان میدرخشد، ممکن است روزی به کفن و پوشش گل لالهای تبدیل شود که یادآور عذابی است.
هوش مصنوعی: اگر خودت را به خاطر دیگران پایین بیاوری و به کارهای آنها پردازی، در نهایت به یک زندگی زیبا و شاداب نخواهی رسید.
هوش مصنوعی: به تعداد نفسهایی که میکشی، کار تو شروع میشود و از روی حرص، حتی یک تار موی تو نیز مشغول به فعالیت خواهد بود.
هوش مصنوعی: کسی که در زندگی خود به نیکی و کارهای خوب بپردازد، حتی پس از مرگش نیز تأثیرات آن ادامه خواهد داشت. اگر در دل تو ذرهای از نیکی باشد، پاداش آن را خواهی دید، پس مراقب افکار و اعمال خود باش.
هوش مصنوعی: عشق بیفایده به او توجهی نمیکند و نباید انتظار داشته باشی که در انتظارش چیزی برای تو به ارمغان بیاورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دیده باید که در او صورت یاری باشد
ور نه بی وَرد رخش هر مژه خاری باشد
ما صبوریم، تو هر جور که میخواهی کُن
عاقبت روزِ شمار است و شماری باشد
زار نالم چو نی از دست فراقت یارا
[...]
هر که را در دو جهان همچو تو یاری باشد
یا به دست دل او چون تو بهاری باشد
کی کند بس ز تماشای گلستان رخت
خاصه کز وصل تواش بوس و کناری باشد
بر سر چشمه ی چشمم بنشین تا گویم
[...]
دل نگهدار که بر شاهد دنیا ننهی
کاین نه یاریست که او را غم یاری باشد
تو که امروز چو کژدم همه را نیش زنی
مونس قبر تو شک نیست که ماری باشد
آن چنان زی که چو طوفان اجل موج زند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.