چشم عاشق پی جانان به پریدن نرسد
دل صیاد به آهو به تپیدن نرسد
اختر عاشق و امید ترقی، هیهات
دانه سوخته هرگز به دمیدن نرسد
بهر گلگونه ربایند ز هم حورانش
کشته تیغ ترا خون به چکیدن نرسد
ما قدم بر قدم جاذبه دل داریم
خبر قافله ما به شنیدن نرسد
به تماشا ز بهشت رخ او قانع باش
که گل و میوه این باغ به چیدن نرسد
قسمت این بود که از دفتر پرواز بلند
به من خسته به جز چشم پریدن نرسد
پرده صبح امیدست شب نومیدی
تا نسوزد نفس اینجا به کشیدن نرسد
دورتر می شود از قطع مسافت راهش
رهنوردی که به منزل به رمیدن نرسد
تو ز لعل لب خود، کام مکیدن بردار
که به ما جز لب خمیازه مکیدن نرسد
در حریمی که من از درد کشانم صائب
بحر را دعوی پیمانه کشیدن نرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساساتی عمیق و ناامیدکننده درباره عشق و زندگی اشاره دارد. شاعر به تصویر کشیدن نرسیدن به آرزوها و خواستهها میپردازد. در اینجا عشق به معشوق به نوعی ناامیدی تبدیل شده و دلباختگی به زیباییها و لذتها به بنبست میرسد. تصویرهای مختلفی از جمله تپش دل صیاد برای آهو و سوختن اختر عاشق برای ترقی، نشاندهندهی ناکامی و از دست رفتن فرصتهاست. در نهایت، شاعر برای خود رهایی از این وضعیت و رسیدن به خوشیها را غیرممکن میداند و به نوعی تسلیم در برابر سرنوشت و واقعیتهای تلخ زندگی را بیان میکند.
هوش مصنوعی: چشم عاشق همیشه در جستجوی معشوق است و هیچگاه نمیتواند از او دور شود. دل صیاد هم همواره در پی شکار آهو است و هیچوقت از تپیدن و ناامیدی باز نمیایستد. این احساسات نشاندهنده اشتیاق و انتظار مداوم عاشق و صیاد است.
هوش مصنوعی: ستارهای که عاشق است و به پیشرفت امیدوار، هرگز دانهی سوختهای نمیتواند به جایی برسد.
هوش مصنوعی: حوران زیبا برای گلهای مختلف به رقابت میپردازند و در این میان، حتی اگر کسی به عشق او کشته شود، خونش به زمین نمیریزد.
هوش مصنوعی: ما با عشق و دلباختگی قدم برمیداریم، اما خبر رسیدن قافلهامان به کسی نمیرسد.
هوش مصنوعی: به تماشای زیبایی او از بهشت راضی باش، زیرا این باغ هرگز برای چیدن گل و میوهاش فرصت نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: سرنوشت من اینگونه رقم خورده که از دنیای بزرگ پرواز، تنها به من که خستهام، چشمدوختن بر دیگران مهیا نیست.
هوش مصنوعی: صبح نماد امید و روز جدید است، در حالی که شب نماد ناامیدی و تیرهروزی است. تا زمانی که انرژی و امید در وجود ما زنده است، نمیتوانیم به بحران و ناامیدی غلبه کنیم.
هوش مصنوعی: کسی که در سفر به مقصد نمیرسد، هر چقدر هم که راه را طی کند، در واقع از مقصد دورتر میشود.
هوش مصنوعی: لبان تو آنقدر شیرین و دلانگیز است که میتوان از آن نوشیدنی دلنشینی گرفت، اما ما تنها میتوانیم از لبهایی که به خواب و بیحالی اشاره دارند، استفاده کنیم و از آن لذت نبریم.
هوش مصنوعی: در فضایی که من به خاطر درد و رنج خودم در آن قرار دارم، حتی شاعران بزرگ مانند صائب نمیتوانند ادعای توانایی و قدرت برتر در شاعری و خلق آثار داشته باشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دیده ام نیم نگاهی که به دیدن نرسد
صف آهوش به دنباله کشیدن نرسد
سوی وحشت زدگان بس به سیاست نگرد
کار بسمل ز نگاهش به طپیدن نرسد
هیچ گه ذوق کلامش به رگ جان نخلد
[...]
دل به مطلب اگر از راه تپیدن نرسد
گو مکن سعی که هرگز به دویدن نرسد
بهترین پایه صاحب نظران حیرانی است
دیده هرگز به مقامی ز پریدن نرسد
پای فهمیده در آن سلسله زلف گذار
[...]
تا ز عبرت سر مژگان به خمیدن نرسد
آنجه زیر قدم تست به دیدن نرسد
پیش از انجام تماشا همه افسانه شمار
دیدنی نیست که آخر به شنیدن نرسد
ای طرب در قفس غنچه پرافشان میباش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.