دعوی بوسه به آن غنچه دهن نتوان کرد
در میان چون نبود هیچ، سخن نتوان کرد
بس که تقریب پی آب شدن می جوید
نگه گرم به آن سیب ذقن نتوان کرد
خلوتی نیست که خالی ز سخن چین باشد
پیش آیینه درین عهد سخن نتوان کرد
ای که بر آتش گل داشته ای دست از دور
خنده بر ناله مرغان چمن نتوان کرد
دعوی خون من و وعده دلدار یکی است
که به افسون مه و سال کهن نتوان کرد
هر کجا خامه صائب بگشاید سر حرف
سخن از خسرو (و) افکار (حسن) نتوان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تبیین دشواریهای عشق و ارتباطات انسانی میپردازد. شاعر میگوید در مواقعی که عشق واقعی وجود ندارد، هیچ کلامی نمیتواند حس و حال عاطفی را بیان کند. او به تلاشهای مکرر برای نزدیکی به معشوق اشاره میکند و بیان میکند که در دنیای پر از حرف و حدیث، به ویژه در روابط عاشقانه، هیچ کلامی نمیتواند عمق احساسات را منتقل کند. در نهایت، شاعر از ناتوانی در بیان عشق و حزن خود نسبت به معشوق سخن میگوید و اشاره میکند که هر جا قلم به دست میگیرد، تنها به یاد معشوق و احساساتش میافتد.
هوش مصنوعی: نمیتوان ادعای عشق یا وابستگی به آن غنچه کرد، چرا که در بین ما چیزی وجود ندارد و وقتی چیزی نیست، نمیتوان سخنی به زبان آورد.
هوش مصنوعی: به خاطر تلاش زیاد برای نزدیک شدن به آب، نمیتوان به آن سیب زیبا و و درخشان نگاه کرد.
هوش مصنوعی: هیچ جایی وجود ندارد که از زبان افرادی که پچ پچ میکنند خالی باشد. در این زمان، نمیتوان در برابر آینه با خیال راحت صحبت کرد.
هوش مصنوعی: ای کسی که در آتش عشق، گلهای فراوانی پروراندهای، از دور نمیتوان به صدای ناله پرندگان چمن خندید.
هوش مصنوعی: من و معشوق، هر دو در یک نقطه مشترک هستیم؛ اینکه دعوی خون من و وعدهی او، به قدری عمیق و واقعی است که هیچ افسون و جادو نمیتواند آن را تحت تاثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: هر کجا که قلم صائب شروع به نوشتن کند، نمیتوان از زیباییهای خسرو و افکار حسن سخن گفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.