جوهر می ز رگ ابر مثنی گردد
از شفق رنگ می لعل دو بالا گردد
یک زمان پرده ازان روی دل آرا بردار
تا سیه خانه این دشت سویدا گردد
خاکساری است که از درد طلب می پیچد
گردبادی که درین دامن صحرا گردد
شوق اگر عام کند سلسله جنبانی را
کوه چون ریگ روان بادیه پیما گردد
شود از آه پریشان دل خورشید سیاه
خط ز رخسار تو روزی که هویدا گردد
کوهکن را به سخن صورت شیرین نگذاشت
لاف بیکار بود کار چو گویا گردد
نامه تسکین ندهد دیده مشتاقان را
کف محال است که مهر لب دریا گردد
گریه مردم بیدرد شود خرج زمین
این نه سیلی است که پیوسته به دریا گردد
گر بداند چه ثمرهاست تهیدستی را
سرو آواره ز گلزار به یک پا گردد
هرکه صائب شود از باده عرفان سرگرم
همچو خورشید درین دایره تنها گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعات عشق، درد، و جستجوی معنای عمیق زندگی پرداخته است. شاعر به تصویرسازی زیبایی از احساسات و طبیعت میپردازد. او به توصیف عشق و شوق میپردازد که میتواند زندگی را دگرگون کند و انسان را به تکاپو وادارد. همچنین اشارهای به تنهایی و انزوا دارد، بهویژه زمانی که کسی از باده عرفان سیراب شود و به تنهایی دچار گردد. در نهایت، این شعر بر تضاد بین درد و لذت، و همچنین جستجوی زیباییهای زندگی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: رنگین شدن جوهر باران از افق به خاطر رنگ شفق، موجب میشود که رنگ قرمز در بالای آسمان بیشتر نمایان شود.
هوش مصنوعی: به مدت زمانی پرده را از چهره زیبای خود بردار تا این دشت تاریک و غمگین روشن و زیبا شود.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالتی از دل دردمند میپردازد که با وجود مشکلات و دردها، همچنان در جستجوی چیزی ارزشمند است. احساساتی که مانند گردبادی در صحرا در حال چرخش و بیقراری هستند، نشاندهندهی تلاش و ناامیدی است. این بیت بر آشفتگی و تلاطم درونی شخصی تأکید دارد که از درد و آرزوهای ناکام رنج میبرد.
هوش مصنوعی: اگر عشق و شوق عمومی شود، حتی کوهها نیز مانند ریگها در بیابان به حرکت در میآیند.
هوش مصنوعی: اگر روزی دل شاداب من با غم و اندوه ملتهب شود، آن وقت سیاهی خورشید از چهره تو نمایان خواهد گشت.
هوش مصنوعی: کسی که در کارش تلاش نمیکند، نمیتواند با حرفهای زیبا دیگران را تحت تأثیر قرار دهد. اگر کارش را به درستی انجام دهد، با عملش خودش را نشان خواهد داد.
هوش مصنوعی: اگرچه نامهها نمیتوانند دلهای مشتاق را آرام کنند، اما ایجاد رابطه عاطفی واقعی بین دو نفر به سادگی ممکن نیست و نمیتواند مثل زمزمه آرام لب دریا باشد.
هوش مصنوعی: گریه مردم بیاحساس به تدریج بیفایده میشود و مانند سیلی نیست که همیشه به دریا بپیوندد.
هوش مصنوعی: اگر بدانیم که تهیدستی چه فوایدی دارد، سرو آواره از باغ به یک پا تبدیل میشود و خوشحال خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر کسی که به درک و بینش عمیق برسد و از نوشیدن شراب معرفت لذت ببرد، مانند خورشید در این عالم تنها و بیهمتا خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یوسفی نیست دل خوش که هویدا گردد
عافیت گمشده ای نیست که پیدا گردد
سنگ اطفال به دیوانگی ما افزود
خنده کبک ز کهسار دو بالا گردد
از فضا کم نشود وحشت خونین جگران
[...]
هرچه آنجاست چو آنجا رویاینجاگردد
چه خیال است که امروز تو فردا گردد
در مقامی که بود ترک و طلب امکانی
رو به دنیاست همان گرچه ز دنیا گردد
جمع شو ، مرکز نه دایرهٔ چرخ برآ
[...]
هر که را راه سخن وا شده موسی گردد
هر که پاس دم خود داشت مسیحا گردد
هر که او پاک درون تر گرهش مشکل تر
که گهر وانشود بحر اگر واگردد
اطلس کار جهان را نه چنان بافته اند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.