زهر، تریاق به اکسیر مدارا گردد
خشم را هر که فرو خورد توانا گردد
چون به یک جا نکند منزل مقصود مقام
به چه امید کسی بادیه پیما گردد؟
آب گوهر چه غم از تلخی دریا دارد؟
هر که قانع شود آسوده ز دنیا گردد
اگر از سینه من آینه ای راست کنند
راز پوشیده عالم همه پیدا گردد
وضع عالم اگر این است که من می بینم
جای رحم است بر آن چشم که بینا گردد
هر نفس دردی و هر چشم زدن تجربه ای است
هر که بیمار تو گردید مسیحا گردد
مشرق معنی نازک جگر سوخته است
این هلالی است کز این گرد هویدا گردد
بی نیازست ز اقبال هواداران عشق
از نسیم آتش خورشید چه رعنا گردد؟
ناز لیلی نکند چشم به هر سرمه سیاه
گرد مجنون مگر از بادیه پیدا گردد
بر نگرداند اگر عشق ورق را صائب
یوسف آن نیست که معشوق زلیخا گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مضامین مختلفی اشاره میکند. او با استفاده از تصویرهای زیبا و فلسفی، به اهمیت مدارا و تحمل در برابر خشم میپردازد و میگوید کسی که بر خشم خود غلبه کند، به توانایی و قدرت خواهد رسید. همچنین اشاره به این دارد که اگر کسی به مقصدش نرسد، امیدی به سفر کردن نخواهد داشت.
شاعر با کنایه به تلخی زندگی، میگوید که اگر کسی قانع باشد، از این تلخیها در امان خواهد بود و آسوده خواهد زیست. او همچنین به رازهای پنهان عالم و مسائل انسانی اشاره میکند و وضعیت کنونی دنیا را تأسفبار توصیف میکند.
شعر به بیماری و تجربه انسانی نیز اشاره میکند و میگوید که هر درد و رنجی، درس و تجربهای برای انسان به همراه دارد. در نهایت، بر مفاهیم عشق و رابطههای عاشقانه نیز تأکید میشود و شاعر تصریح میکند که عشق واقعی باید خالص و بدون انتظار باشد و تنها به رفتارهای معشوق وابسته نیست.
هوش مصنوعی: هر کسی که خشم خود را کنترل کند و با صبر و مدارا برخورد کند، میتواند قدرتی شگرف پیدا کند و به خوبی از مشکلات عبور کند.
هوش مصنوعی: اگر کسی نتواند به هدفش برسد، چه دلیلی دارد که در راه سفر کند؟
هوش مصنوعی: آب گوهر (آب با ارزش) چرا باید از تلخی دریا (مشکلات و سختیهای زندگی) ناراحت باشد؟ هر کسی که در احساسات خود قانع باشد و از داشتههایش راضی باشد، در زندگی آرامش خواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر سینه من را به عنوان آینه ای صاف و روشن بسازند، تمام رازهای پنهان جهان برای همه آشکار خواهد شد.
هوش مصنوعی: وضعیت جهان اگر این گونه است که من میبینم، جای تأسف و رحم است بر آن چشمی که میخواهد حقیقت را ببیند.
هوش مصنوعی: هر لحظه که میگذرد، دردی وجود دارد و هر بار که چشم بر هم بزنیم، تجربهای جدید به دست میآوریم. کسی که به تو عشق ورزد و به درد تو مبتلا شود، درمانگر و نجاتدهنده خواهد شد.
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که در شرق، زیبایی و لطافت وجود دارد که شبیه به کسی است که دلی شکسته دارد. این هلال، نماد آن زیبایی است که از میان این دنیای پر از چرخش و تحولات نمایان میشود.
هوش مصنوعی: عشق به قدری مستقل و قوی است که نیازی به حمایت و شانس طرفدارانش ندارد. حتی در گرمای سوزان خورشید نیز زیبایی و جذابیت خود را حفظ میکند.
هوش مصنوعی: لیلی به کسی که مجنون است، برای کسی دیگر ناز نمیکند، مگر اینکه او از جایی دور و ناشناخته برگردد.
هوش مصنوعی: هرگز اگر عشق ورق را تغییر ندهد، یوسف هم نمیتواند به معشوق زلیخا تبدیل شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یوسفی نیست دل خوش که هویدا گردد
عافیت گمشده ای نیست که پیدا گردد
سنگ اطفال به دیوانگی ما افزود
خنده کبک ز کهسار دو بالا گردد
از فضا کم نشود وحشت خونین جگران
[...]
هرچه آنجاست چو آنجا رویاینجاگردد
چه خیال است که امروز تو فردا گردد
در مقامی که بود ترک و طلب امکانی
رو به دنیاست همان گرچه ز دنیا گردد
جمع شو ، مرکز نه دایرهٔ چرخ برآ
[...]
هر که را راه سخن وا شده موسی گردد
هر که پاس دم خود داشت مسیحا گردد
هر که او پاک درون تر گرهش مشکل تر
که گهر وانشود بحر اگر واگردد
اطلس کار جهان را نه چنان بافته اند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.