دل ارباب تنعم ز نوا می افتد
جام لبریز چو گردد ز صدا می افتد
با توکل سفری شو که درین راه، به چاه
هرکه از دست نینداخت عصا می افتد
می شود عیب هنر، نفس چو افتاد خسیس
کری و کوری و لنگی به گدا می افتد
دایم از عیش دو بالاست چراغش روشن
دل هرکس که در آن زلف دو تا می افتد
آبرو در گره گوشه عزلت بسته است
یوسف از چه چو برآید ز بها می افتد
دل ازان زلف به دام خط مشکین افتاد
از بلا هرکه گریزد به بلا می افتد
می چکد خون ز نوای جرس امروز به خاک
تا ازین قافله دیگر که جدا می افتد؟
آن غیورم که گر از حق طلبم حاجت خویش
بر زبانم گره از شرم و حیا می افتد
روی پوشیده ز آیینه ما می گذرد
آفتابی که فروغش همه جا می افتد
سرم از مغز تهی گشت، همانا کامروز
بر سرم سایه اقبال هما می افتد
نیست امروز کسی قابل زنجیر جنون
آخر این سلسله بر گردن ما می افتد!
از نفس تیره شود آینه صائب هرچند
نیست چون همنفسی دل ز جلا می افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی احساسات و وضعیتهای انسانی میپردازد. شاعر با اشاره به دلمشغولیهای دنیوی و روحانی، از ناپایداری و فریبندگی زندگی صحبت میکند. او به سفر در زندگی، توکل به خداوند و مواجهه با مشکلات اشاره دارد. همچنین به تاثیر عشق و زیباییها بر دل انسان اشاره شده و اینکه چگونه افراد در جستجوی خوشبختی و آرامش ممکن است دچار بلا شوند. در نهایت، شاعر به ناامیدی و زنجیرهای جنون اشاره میکند و به اهمیت همنشینی و همصحبتی در روشنایی دل اشاره مینماید. این شعر به نوعی بازتابی از تقابل احساسات انسان و چالشهای زندگی است.
هوش مصنوعی: دل افرادی که در زندگی راحتی میگذرانند، وقتی با نوا و صدا مواجه میشوند، تحت تأثیر قرار میگیرد. وقتی که جامی پر از مایع میشود، با رسیدن به حد مشخصی سرریز میشود و به همین ترتیب دل انسانها نیز در مواجهه با شادی و موسیقی ممکن است به شدت تحت تأثیر قرار گیرد.
هوش مصنوعی: با اعتماد به خدا سفری را آغاز کن، زیرا در این مسیر، هر کسی که از برای خود تکیهگاه ایجاد نکند، دچار مشکل خواهد شد.
هوش مصنوعی: زمانی که نفس انسان تحت تأثیر قرار بگیرد، عیوب هنر او نمایان میشود. آدمی که خودخواه و بخیل است، دچار ناتوانیهای روحی و جسمی میشود و در نهایت به وضعیت گدایی و فقری میافتد.
هوش مصنوعی: همیشه شادی و خوشی در دو حالت وجود دارد و چراغ دل هر کسی که در زلفهای دوگانه عشق گرفتار میشود، روشن میماند.
هوش مصنوعی: آبرو در عزلت قابل احترام و محفوظ است، اما وقتی یوسف (به عنوان نماد زیبایی و فضیلت) از این وضعیت خارج شود، به قیمت خود میافتد و ممکن است دچار مشکلات و دشواریها شود.
هوش مصنوعی: دل به دام زلفی افتاده است که خط و خال تیرهای دارد. هرکس از چنگال بلا فرار کند، در نهایت به دام آن گرفتار میشود.
هوش مصنوعی: امروز، صدای جرس بهگونهای است که انگار خون میچکد بر خاک، تا مشخص شود چه زمانی دیگرانی از این کاروان جدا میشوند و از آن دور خواهند افتاد؟
هوش مصنوعی: من فردی هستم که اگر از حق و حقیقت چیزی بخواهم، به خاطر شرم و حیا نمیتوانم درخواست خود را به زبان بیاورم.
هوش مصنوعی: زرینپوشی که نورش در همه جا پخش میشود، از جلوی آینه ما عبور میکند.
هوش مصنوعی: امروز احساس میکنم که ذهنم خالی شده است، و به همین دلیل در این لحظه خوشبختی و شانس بر سرم سایه افکنده است.
هوش مصنوعی: امروز هیچکس شایسته تحمل درد و رنج ناشی از جنون نیست و سرانجام این زنجیر (مشکلات و جنون) به گردن ما خواهد افتاد!
هوش مصنوعی: آینه وقتی از نفس تیره میشود، نشان میدهد که حتی اگر در کنار شخصی نباشیم، دل ما از پاکی و روشنی میافتد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل که لبریز الم شد ز نوا می افتد
جام هرچند که پر شد ز صدا می افتد
سوخت اسباب تعلق دل و آسوده نشست
قدم برق بسر منزل ما می افتد
جامه در خون شهیدان کش و بخرام بناز
[...]
نوبت عقده گشایی چو به ما می افتد
گره ناز بر آن بند قبا می افتد
در حریمی که گل و شمع گریبان چاکند
که به فکر دل صد پاره ما می افتد؟
چشم مخمور تو بیماری نازی دارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.