به خاطر هیچگه آن قامت موزون نمی آید
که آه از سینه ام گلگون قبا بیرون نمی آید
نه (از) پیغام اثر، نه از اجابت نامه ای دارد
زخجلت قاصد آه من از گردون نمی آید
به یک پیمانه عمر رفته را از راه گرداند
زساقی آنچه می آید ز افلاطون نمی آید
لب خمیازه پردازم خمار بوسه ای دارد
به روی کار من آب از می گلگون نمی آید
چسان از پنجه آهن ربا دامن کشد آهن؟
به روی خاک، گنج از جذبه قارون نمی آید
چه خوش مستانه می از خلوت مینا برون آمد
چنین خورشید از ابر تنک بیرون نمی آید
زهندستان به ایران می برم بخت سیه صائب
چها بر سر مرا از طالع وارون نمی آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق و اندوه خود میپردازد. او به مشکلاتی که در زندگیاش دارد اشاره میکند و میگوید که هیچ زیبایی و شادیای در زندگیاش وجود ندارد. تلاش میکند تا از گذشته خود یاد کند اما نمیتواند راهی برای بازگشت پیدا کند. او از قاصدی که پیامش را به دیگران برساند، ناامید است و به زیباییهای موجود در زندگیاش که نمیتواند به آنها دست یابد، اشاره میکند. در نهایت، شاعر به بدبختی و فشارهایی که سرنوشت بر او تحمیل کرده، اعتراف میکند و از بیعدالتیهای زندگی ابراز تاسف میکند. این اثر بازتابی از یأس و حسرت در ادبیات فارسی است.
هوش مصنوعی: به خاطر هیچ چیز، آن فرشته مانند و زیبا نمیآید. چون آه و نالهام از دل نمیتواند بیرون بیاید و خود را نشان دهد.
هوش مصنوعی: نه خبری از پیغام دارد و نه جوابی از نامهای، قاصد من به خاطر شرم و خجالت به آسمان نمیتواند بیاید.
هوش مصنوعی: با یک پیمانه از عمر سپری شده، میتوان به راحتی از مسیری که رفتهایم بازگشت، اما آنچه که از ساقی میرسد، درسی بزرگتر و عمیقتر از افلاطون را به ما نمیآموزد.
هوش مصنوعی: لبانم در حالت خمیازه و خواب آلود به نظر میرسند و در واقع بوسهای با شوق و آرزو در دل دارم. اما در عین حال، از کار من هیچ نشانهای از شادابی و زندگی نمیجوشد و از می زیبا و خوشرنگ نیز خبری نیست.
هوش مصنوعی: چگونه میتواند آهن از دست آهنربا جدا شود؟ بر روی زمین، ثروت و گنجی به مجرد جذبه و توانایی قارون به دست نمیآید.
هوش مصنوعی: چقدر زیبا و شاداب، جام می از دشت خلوت بیرون میآید، مانند اینکه خورشید از میان ابرهای نازک نمایان میشود.
هوش مصنوعی: از هند به ایران میآورم بختی بد، صائب، چه بر سر من میآید که تقدیر معکوس است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به یادم هرگز آن نخل قد موزون نمی آید
که از هر دیده ام صد چشمه خون بیرون نمی آید
کدامین دوست می آید به نزدیک من گریان
که تا آمد برمن، صد قدم بیرون نمی آید
نمی دانم که سنگ فتنه در هنگامه می بارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.