دل از غش صاف چون گردید در دنیا نمی ماند
چو خرمن پاک شد در دامن صحرا نمی ماند
نباشد چشم در دنبال ارواح مقدس را
زعیسی سوزنی بر جای در دنیا نمی ماند
سخن کش می کند خالی دل ارباب معنی را
زغواصان گهر در سینه دریا نمی ماند
حدیث پوچ گویان بی تأمل بر زبان آید
کف بی مغز هرگز در دل دریا نمی ماند
حذر کن چون عقاب از سایه بال هما صائب
که در یک جا دو ساعت دولت دنیا نمی ماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نصیب خویش هر کس یافت در دنیا نمی ماند
گهر سیراب چون گردید در دریا نمی ماند
زخودبینی برآور کشتی بی لنگر خود را
که در موج خطر آیینه از دریا نمی ماند
نمی گیرند در دل خاکساران کینه انجم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.