غمی هر دم به دل از سینه صد چاک می ریزد
زسقف خانه درویش دایم خاک می ریزد
سر گوهر به دامان صدف دیدم یقینم شد
که تخم پاک، دهقان در زمین پاک می ریزد
زمین یک قطعه لعل است از خون شهیدانش
هنوزش رغبت خون از خم فتراک می ریزد
عرق افشاندی از رخ، آب شد دلهای مشتاقان
قیامت می شود چون انجم از افلاک می ریزد
نشاط باده گلرنگ را گر خضر دریابد
زلال زندگی را زیرپای تاک می ریزد
سر مینا از ان سبزست در میخانه همت
که سر جوش عطای خویش را بر خاک می ریزد
زحرف سرد بر دل می خوری هر دم، نمی دانی
که از لرزیدن دل انجم از افلاک می ریزد
زساغر منع صائب می کند زاهد، نمی داند
که می در سینه رنگ شعله ادراک می ریزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان غم و رنجی میپردازد که از دل درویش و زندگی ناشادش سرچشمه میگیرد. او به وضوح نشان میدهد که این غم بهطور مداوم وجود دارد و همچون خاکی بر سر زندگیاش فرو میریزد. شاعر با اشاره به سختیهای زندگی کشاورز، به پاکی و ارزش کار او اشاره میکند.
او تصویر میکند که زمین مانند لعل است و خون شهیدان را در خود دارد که نشان از فداکاری و عشق دارد. همچنین، شاعر به شادی و امید زندگی نیز اشاره میکند، جایی که اگر فرصت مناسبی فراهم شود، زیبایی و نشاط میتواند بر دلها بریزد.
در نهایت، با اشاره به میخانه و باده، شاعر به عشق و شناخت عمیقتر از زندگی و حقیقت اشاره میکند و تأکید میکند که در درون انسانها، شعلهای از درک و آگاهی وجود دارد که ممکن است نادیده گرفته شود.
هوش مصنوعی: غم و اندوهی همیشه در دل من وجود دارد که مانند بارانی از سینهام میریزد. درویش همواره در خانهاش با گرد و غبار مواجه است که از سقف میریزد.
هوش مصنوعی: در دامن صدف، گوهر را مشاهده کردم و این به من اطمینان داد که دهقان، تخم لطیف و باکیفیت را در زمین حاصلخیز میکارد.
هوش مصنوعی: زمین یک جواهر گرانبهاست که از خون شهیدانش سرشار است و هنوز هم میل و کشش به ریختن خون از زخمهایش دارد.
هوش مصنوعی: از صورت تو عرقی ریخته شد و دلهای عاشق به شوق و شعف افتادند، مانند ستارههایی که از آسمان به زمین میبارند، در روز قیامت میافتند.
هوش مصنوعی: اگر خضر، که نماد زندگی و حیات جاوید است، باده خوشرنگ و شاداب را ببیند، از شفافیت و زیبایی زندگی زیر پای تاک میریزد.
هوش مصنوعی: سر مینا به رنگ سبز است و در میخانه، همت و اراده، نعمت و بخشش خود را بی دریغ بر زمین میریزد.
هوش مصنوعی: هر بار که با کلمات سرد و بیاحساس به دل کسی آسیب میزنید، نمیدانید که همین لرزش و ناراحتی دل، بر روی آسمانها و ستارهها نیز تأثیر میگذارد و باعث میشود که ستارهها از جایشان بیفتند.
هوش مصنوعی: زاهد از نوشیدن می در کاسهای منع میکند، اما نمیداند که مستی و حالتهای عمیق فهم و درک، در دل او جا دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فلک خونم به تیغ آن بت بیباک میریزد
که خون صید را در حسرت فتراک میریزد
چنان از دوستی خورد آب باغ ما که گر گل را
بیازارد صبا خون از خس و خاشاک میریزد
برو ای محتسب این ماجرا با ابر فیضی کن
[...]
جنون هر لحظه چون تاکم به تارک خاک میریزد
محبت در دلم چون غنچه رنگ چاک میریزد
سرم بادا حباب جوی شمشیر جفاکیشی
که آب خضرش از سرچشمه فتراک میریزد
خرامی گر به گلشن مست با این حسن عالمسوز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.