که می نالد که آه از جان شیدا برنمی خیزد؟
که می سوزد که دود از خرمن ما برنمی خیزد؟
عبث ای ابر زحمت می دهی دریای رحمت را
به صد طوفان غبار از خاطر ما برنمی خیزد
غبار خاطری دایم به چشم پرده می پوشد
که می گوید که گرد از روی دریا برنمی خیزد؟
اگر از عرش افتد کس، امید زیستن دارد
کسی کز طاق دل افتاد از جا برنمی خیزد
کدامین شب خیال خال او در سینه می آید
که مانند سپند از جا سویدا برنمی خیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به گونهای بیانگر احساسات عمیق نویسنده است. او از ناله و درد شیدایی میگوید که از دل برنمیخیزد و کس نمیتواند از غم و سوختن خود رها شود. شاعر به ابرها خطاب میکند که زحمت میدهند اما باران نمیبارند و غبار آزاردهندهای همیشگی در خاطرش باقی مانده است. او به تلخی میگوید که اگر کسی از عرش بیفتد، امیدی به زندگی ندارد و کسانی که دچار زخم دل هستند نیز نمیتوانند از جای خود برخیزند. این شعر در واقع عمیقترین احساسات ناتوانی و ناامیدی را از عشق و یاد معشوق بیان میکند.
هوش مصنوعی: کیست که از درد دل شیدا ناله میزند و کسی صدای او را نمیشنود؟ کیست که دلی سوخته دارد و دودش از آتش درونش بلند نمیشود؟
هوش مصنوعی: بیهوده است ای ابر که با زحمت خود، دریای رحمت را به طوفانها دچار میسازی، زیرا هیچ غباری از خاطر ما پاک نمیشود.
هوش مصنوعی: همواره در ذهن من احساساتی وجود دارد که مانند غباری بر چشمم نشسته و مانع دیدن وضوح میشود. این احساسات به من میگویند که چطور ممکن است دریا سطحی صاف و بدون گرد و غبار داشته باشد؟
هوش مصنوعی: اگر کسی از مقام بلندش سقوط کند، باز هم امکان دارد که زنده بماند؛ اما کسی که از دلش دچار افت شود و ناکام بماند، دیگر نمیتواند به حالت قبلی خود برگردد.
هوش مصنوعی: کدام شب است که یاد آن معشوق در دل من میافتد و مانند آتش سرکش نمیتواند از جای خود بلند شود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.