مرا آن روز از آیینه دل زنگ برخیزد
که از پیش نظر گردون مینارنگ برخیزد
چراغ بیکسان از عالم بالا شود روشن
نظر بر ابر دارد لاله ای کز سنگ برخیزد
امید رحم با چندین گنه دارم زبیباکی
که از تیغش زخون بیگناهان زنگ برخیزد
به مژگان بیستون را آنچنان از پیش بردارم
که صد فریاد از فرهاد زرین چنگ برخیزد
رباینده است چندان خاک دامنگیر درویشی
که ابراهیم ادهم از سر اورنگ برخیزد
محرک بر سر گفتار می آرد سخنور را
که ممکن نیست بی ناخن صدا از چنگ برخیزد
به رنگ خود برآرد عشق با هر کس که آمیزد
ز آتش دود عود و خار و خس یکرنگ برخیزد
بهار و باغ من نظاره مشکین خطان باشد
به زنگار از دل آیینه من زنگ برخیزد
در آن محفل که آن آیینه رو شکرفشان گردد
سبک چون طوطی رم کرده از دل زنگ برخیزد
به آسانی نمی آید به کف زلف سخن صائب
چو از جان سیر گردی نغمه سیر آهنگ برخیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تأملات فلسفی و عاطفی خود میپردازد و به موضوعاتی چون عشق، امید، گناه و زیبایی اشاره میکند. او از روزی سخن میگوید که آینه دلش پاک شود و زیباییهای واقعی را ببیند. با اشاره به امیدی که با وجود گناهان دارد، بیان میکند که باید از درد و رنجها و ناملایمات سازنده عبور کند. شاعر همچنین به قدرت عشق و تأثیر آن بر انسانها، و به تأمل در طبیعت و زیباییهای بهار اشاره کرده و میگوید که عشق میتواند هر فردی را تحت تأثیر قرار دهد. او تأکید میکند که برای بیان حقیقت و زیبایی، باید با دل و جان وارد عمل شد. در نهایت، اشاره به دشواری در بیان و ارتباط عواطف نیز وجود دارد که نشاندهنده عمق احساسات و چالشهای زندگی است.
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید که وقتی دل من از زنگار پاک شود، آنگاه آسمان نیز از حال و هوای بیرنگ و خشک خود رها شده و به شکوه و زیبایی بازگردد.
هوش مصنوعی: چراغی که از آسمان میتابد، نشاندهندهای است که گل لالهای که از دل سنگ جوانه میزند، به آسمان نگاه میکند و بر آن امید دارد.
هوش مصنوعی: من به خاطر لطف و رحمت الهی که از صمیم قلب خواهان آن هستم، با وجود این همه گناهانم امید دارم که مانند زنبق، از تیغ تند و گزندهاش، خون بیگناهان سرازیر نشود.
هوش مصنوعی: با نازکای مژگانی که دارم، آنقدر دلانگیز و زیبا میتوانم پیش بروم که صدای فریادهای عشق از دل فرهاد زنده شود.
هوش مصنوعی: تنوع مشکلات و سختیهایی که یک درویش با آنها روبهروست، به حدی زیاد است که حتی شخصیت بزرگی مانند ابراهیم ادهم هم نمیتواند از زرق و برق دنیوی خود فاصله بگیرد و به زندگی سادهاش برگردد.
هوش مصنوعی: سخنران به واسطهٔ انگیزهای که دارد، حرفهایش را بیان میکند و این نشان میدهد که بدون وجود درد و رنج، نمیتوان صدایی را به وجود آورد.
هوش مصنوعی: عشق به هر شخصی که نزدیک شود، خودش را با رنگ او درمیآمیزد و نمایان میکند. مانند آتش که میتواند دود، عود، خار و مرتع را به یک شکل درآورد و همه را یکدست کند.
هوش مصنوعی: بهار و باغ من مانند خطی سیاه و زیبا است و زنگار دل من باعث میشود که آینهام از کدورت و تیرگی پاک شود.
هوش مصنوعی: در آن جمعی که آن چهره زیبا مانند شکر میدرخشد، انسان سبکبال و شاداب مانند طوطیای که از قفس فرار کرده است، برمیخیزد.
هوش مصنوعی: سخن زیبا و دلنشین به راحتی به دست نمی آید. وقتی که از زندگی و دنیا سیر شوی، نغمه و آهنگ دلخواهی در وجودت زنده میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو شمع از ساز من دیگرکدام آهنگ برخیزد
جبین بر خاک مالد گر ز رویم رنگ برخیزد
مژه واکردن آسان نیست زبن خوابی که من دارم
ز صیقل آینه پاها خورد تا زنگ برخیزد
جهان ما و من ناموسگاه وهم میباشد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.