ز اشک دیده بیدرد زنگ از دل کجا خیزد؟
اثر در دل ندارد گریه ای کز توتیا خیزد
ازان بر آسمان ساید سرش از سرفرازیها
که پیش پای هر خار و خسی آتش زجاخیزد
مسلم کی گذارد ناله مظلوم ظالم را؟
که پیش از دانه فریاد از نهاد آسیا خیزد
گزیری نیست از غفلت دل ارباب دولت را
که این ابر سیه از سایه بال هما خیزد
مرا جان تازه شد زان خط پشت لب، چنین باشد
رگ ابری که از آب روان بخش بقا خیزد
حواس جمع من چون دود از روزن رود بیرون
چو از بیرون در آواز پای آشنا خیزد
من بی دست و پاآیم چسان بیرون از ان محفل
که نتواند سپند از حیرت رویش زجا خیزد
پر و بال سمندر را زآتش نیست پروایی
به می زان روی آتشناک کی رنگ حیا خیزد؟
لباس فقر بر تن پروران صائب نمی چسبد
که از پهلوی فربه زود نقش بوریا خیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز ماتمخانه ما نغمه عشرت کجا خیزد؟
سپند از آتش ما تنگدستان بینوا خیزد
نصیحت برنینگیزد زمین گیران غفلت را
ره خوابیده هیهات است از بانگ درا خیزد
عبوس زاهد خشک از می گلگون نگردد کم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.