نه از رحم است اگر نخجیر من بسمل نمی گردد
به خون من زبان خنجر قاتل نمی گردد
مرا نتوان به ناز و سر گرانی صید خود کردن
نگردم گرد معشوقی که گرد دل نمی گردد
غبار خاطر خلوت سرای او چرا گردم؟
میان دوستان دیوار و در حایل نمی گردد
به هر جانب که رو آرم، نظر بر چشم او دارم
که صید زخمی از صیاد خود غافل نمی گردد
گزیری نیست از خاشاک عصیان بحر رحمت را
کریمان را دکان جود بی سایل نمی گردد
به یک طالع مگر با ناخن از صلب قضا زادم؟
که رزق من بغیر از عقده مشکل نمی گردد
تو از شوریدگی بر خود جهان شوریده می بینی
کدامین موج در بحر رضا ساحل نمی گردد؟
نرفت از می غبار زهد خشک از جبهه زاهد
به سعی ابر رحمت این زمین قابل نمی گردد
شراب تلخ از انگور شیرین خوب می آید
نباشد تا خرد کامل، جنون کامل نمی گردد
چه دولت خوشتر از خشنودی خصم است عارف را؟
چرا صائب به جرم خویشتن قایل نمی گردد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان ناراحتیها و پیچیدگیهای احساسات انسانی و عشق میپردازد. شاعر به طور خاص بر دشواریهای عشق و ناامیدی در رسیدن به معشوق تأکید میکند. او میگوید که نمیتوان به ناز و غرور به معشوق نزدیک شد، زیرا دل به او تعلق ندارد. در عین حال، او از غبار خاطرات و ارتباط با دوستان میگوید که همواره در دل او باقی میماند. شاعر بیان میکند که در هر کجا که برود، تنها به فکر معشوق است و از او غافل نمیشود. همچنین به سرنوشت و قضا و قدر اشاره میکند و میگوید که شرایط زندگی به تنهایی تغییر نمیکند؛ باید از تلاش و خواستههای قلبی خود عبور کنیم. در نهایت، شاعر به لذتی که از دشمنی میبرد اشاره میکند و سوال میکند که چرا باید به خطاهای خود اعتراف کند.
هوش مصنوعی: اگر من شکار شوم، هیچ رحم و توجهی وجود ندارد؛ چرا که اگر خون من ریخته شود، دیگر زبان خنجر قاتل به سخن نمیآید.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به ناز و تکبر تو گرفتار شوم، چرا که در برابر کسی که دلش را به من نمیدهد، دور نمیشوم.
هوش مصنوعی: چرا در دل خود، غم و اندوه ناشی از یاد او را تحمل کنم؟ در جمع دوستان، هیچ مانعی نمیتواند بین آنها قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: هر کجا که برویم، چشمانم همیشه به اوست؛ زیرا شکار زخمی هرگز از صیاد خود غافل نمیشود.
هوش مصنوعی: فرار از مشکلات و ناملایمات زندگی ممکن نیست. رحمت و بخشش الهی به مانند دریایی وسیع است و افرادی که بخشندهاند همیشه پایگاه و مکانی برای مهربانی دارند. اما نمیتوانند بدون وجود درخواست و درخواستکننده، نیکی و کمک کنند.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است من تنها به بخت و اقبال خودم، با دقت و توجه، از مسیر سرنوشت به دنیا آمدهام؟ چرا که روزی من بدون پشتوانه و تلاش، جز با چالش و معضلی به دست نمیآید.
هوش مصنوعی: تو به خاطر شور و شوقی که در دل داری، در دنیای خود شور و حال را مشاهده میکنی. کدام موج در دریای رضایت به ساحل نخواهد رسید؟
هوش مصنوعی: زهد و پرهیزکاری خشک و بیروح، نمیتواند زمین را پربار و بارور کند. تنها تلاش و رحمت الهی است که میتواند به زمین حیات ببخشد و آن را به حالتی مطلوب درآورد.
هوش مصنوعی: شراب تلخ از انگور شیرین به دست میآید و این نشان میدهد که برای دستیابی به خرد و درک کامل، باید مراحل و تجارب تلخی را نیز پشت سر گذاشت. جنون یا شور هیجانی واقعی نیز تنها زمانی به وجود میآید که فرد به کمال و تمامی این مراحل رسیده باشد.
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده است که خوشنودی دشمن یا خصم، برای عارف به مراتب بهتر و باارزشتر از هر نعمت دیگری است. همچنین، شاعر از خودش میپرسد که چرا صائب به تقصیرها و نواقص خود اعتراف نمیکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معانی اهل صورت را به گرد دل نمی گردد
به منزل، چون مصور شد، ملک داخل نمی گردد
نبرد از مغز زاهد باده گلرنگ خشکی را
به آب زندگانی این زمین قابل نمی گردد
نگاه بی غرض با حسن در یک پیرهن باشد
[...]
میان خلق، با خلق آشنا کامل نمیگردد
که در دریاست آب گوهر و داخل نمیگردد
کدورت از تریهای عدو باشد ز خامیها
سفال از پختگی در آب هرگز گل نمیگردد
نمیداند که مال از بذل کردن میشود افزون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.