مرا آه از خموشی در دل دیوانه می پیچد
که از بی روزنیها دود در کاشانه می پیچد
زخال دلفریب او رهایی چشم چون دارم؟
که بر بال و پر من همچو دام این دانه می پیچد
دل دیوانه ای جسته است پنداری ز زندانش
که چون زنجیر بر خود طره جانانه می پیچد
تو از آمیزش عشاق پهلو می کنی خالی
وگرنه شعله بر بال و پر پروانه می پیچد
اگرچه شانه پیچد دست زلف خوبرویان را
سر زلف گرهگیر تو دست شانه می پیچد
شکوهی هست با بی خانمانی خاکساری را
که پای سیل را بر یکدگر ویرانه می پیچد
اگرچه مستی حسن از سرش برده است بیرون خط
زپرکاری همان دستار را مستانه می پیچد
سیه روزی به قدر قرب باشد عشقبازان را
که در فانوس دود شمع بیش از خانه می پیچد
مگر کرده است بیخود نکهت گل عندلیبان را؟
که دست شاخ گل را باد گستاخانه می پیچد
خوش آن رهرو که همچون گردباد از گرم رفتاری
بساط عمر را بر هم سبکروحانه می پیچد
درین وحشت سرا هر کس زحقگویی به تنگ آمد
به چوب دار چون منصور بیتابانه می پیچد
به جوش سینه من برنیاید مهر خاموشی
که زور باده ام قفل در میخانه می پیچد
مکن چون بیدلان زنهار در پرخاش کوتاهی
که دست عاجزان را چرخ نامردانه می پیچد
زبس ناسازگاری عام شد در روزگار ما
بساط خواب را بر یکدگر افسانه می پیچد
چنین کز درد پیچیده است افغان در دل تنگم
کجا آوازه ناقوس در بتخانه می پیچد؟
زوحشت صید در آتش گذارد نعل صیادان
زسنگ کودکان دانسته سردیوانه می پیچد
من بی دست و پا چون طی کنم این راه را صائب؟
که پای برق و باد اینجا به هم طفلانه می پیچد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساسات عمیق و پیچیدهای را بیان میکند. او از درد و ناامیدی در دل دیوانهاش سخن میگوید و به توصیف احساساتی میپردازد که مانند دود در فضا پراکنده میشوند. او همچنین از زیبایی و جذابیت زلف محبوبش صحبت میکند و این زلف را به دامی برای دل دیوانهاش تشبیه میکند.
شاعر به تنهایی و بیخانمانی اشاره میکند و تجارب عشق و درد را با تصاویری از زنجیرها و شعلههای آتش مقایسه میکند. او به عدم هماهنگی در زندگی روزمره اشاره دارد و زندگی را همچون گردبادی توصیف میکند که همه چیز را در هم میپیچد.
شاعر در پایان به ناامیدی و بیپناهی خود اشاره میکند و از جهل و نادانی در جامعه سخن میگوید. احساساتی از قبیل عشق، درد، تنهایی و ناامیدی در سرتاسر شعر به خوبی حس میشود.
هوش مصنوعی: صدای نالهای از درونم به گوش میرسد که مثل دود در فضای خانه میپیچد. این ناله ناشی از سکوتی است که در دل من وجود دارد و به شدت آزاردهنده است.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم از زیبایی و جذابیت چشم او رهایی یابم؟ چرا که آن دانهی محبت مانند تلهای بر بال و پر من پیچیده شده است.
هوش مصنوعی: دل یک نفر که دیوانه شده، به نظر میرسد از زندانی که در آن است رهایی یافته است، اما در واقع همچنان مثل زنجیری به خود پیچیده و گرفتار عشق محبوبش است.
هوش مصنوعی: شما از عشق و محبت فاصله گرفتهاید و در حقیقت، اگر این فاصله نبود، آتش عشق مانند شعلهای بر بال و پر پروانه میتاخت و شما را به خود میکشید.
هوش مصنوعی: اگرچه دستهای زیبای معشوق ممکن است در زلفهایش پیچ بخورد، اما دست من با گرهی موهای تو در هم میآمیزد.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که حتی در شرایط سخت و ناامیدکننده، مانند بیخانمانی و ویرانی، در دل انسان شکوه و عظمت وجود دارد. این شکوه میتواند همچون سیلی باشد که بر ویرانهها جاری میشود و زندگی و امید را دوباره به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه زیبایی و جذابیت او او را به حالتی مست و سرخوش برده است، اما هنوز هم دستار و کلاهی که بر سر دارد را به طرز ماهرانه و زیبایی میپیچد.
هوش مصنوعی: روزهای سخت و ناکامی به اندازه نزدیکی به محبوب برای عاشقان اهمیت دارد، چون دود شمع در فانوس بیشتر از خود خانه را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: آیا بوی خوش گلهای قناریان بیدلیل است؟ چرا که باد بیپروا به شاخهای گل چنگ میزند و آنها را بههم میپیچد.
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن مسافری که مانند گردباد با انرژی و شجاعت، زندگیاش را با روحی سبک و آزاد، به بهترین شیوه تغییر میدهد و از گذشتهاش عبور میکند.
هوش مصنوعی: در این محیط پر از ترس و ناامنی، هر کسی که از حقیقت گفتن به ستوه بیاید، مانند منصور، که به خاطر اعتقادش در حال اعدام بود، بیتاب و ملتهب به دور خود میچرخد.
هوش مصنوعی: عشق و احساسات عمیق من هرگز نمیتواند در سکوت بماند، چرا که نیروی شراب و شادی مرا به سمت میخانه و خوشی میکشاند.
هوش مصنوعی: هرگز مانند دیوانهها در جدل و دعوا کوتاهی نکن، زیرا سرنوشت بیپناهها را بهطور ناعادلانهای به بازی میگیرد.
هوش مصنوعی: در روزگار ما، ناسازگاریها به حدی رسیده است که آرامش و خواب را از همگان گرفته و به داستانی تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: درد و نالهام از دل تنگم برمیخیزد، چه جای آواز ناقوس که در معبد طنینانداز میشود؟
هوش مصنوعی: از ترس شکار، صیادان نعلهای خود را در آتش میگذارند، و کودکان از آن بیخبر، به سوی سردی میروند و دیوانهوار پیچ و تاب میخورند.
هوش مصنوعی: من بیدست و پا چگونه میتوانم این مسیر را طی کنم؟ در حالی که در اینجا، پاها و قدرتهای طبیعی به طرز کودکانهای با هم گره میخورند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بس گرد خموشی بی تو در کاشانه می پیچد
سخن چون بگذرد در دل، صدا در خانه می پیچد!
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.