به امید چه دنبال زبان کس چون جرس افتد؟
خموشی به زفریادی که بی فریادرس افتد
قدم بیرون منه از پای خم تا دسترس داری
که از خمیازه پا، مست در دست عسس افتد
جدا از مرشد کامل مشو کامل نگردیده
که رزق خاک می گردد ثمر چون نیمرس افتد
نگردد خرج ره چون آب باریکی که من دارم؟
در آن صحرای بی پایان که سیلاب از نفس افتد
نمی سوزد دلی بر بلبل رنگین نوای من
مگر از شعله آوازم آتش در قفس افتد
ز مکر خود رهایی نیست مکار سیه دل را
که اول عنکبوت خام در دام مگس افتد
سلامت خواهی از خار تمنا پاک کن دل را
که بیکارست عاجز نالی آتش چون به خس افتد
به خط زان لعل شکر بار دشوارست دل کندن
که ترک شهد نتوان کرد چون دروی مگس افتد
به خاموشی توان در مخزن اسرار ره بردن
که گوهر در کف غواص از پاس نفس افتد
نه خرسندی است گر بستم زفریاد و فغان لب را
که خامش می شود مظلوم چون بی دادرس افتد
جدایی نیست زان از هم شب و روز مرا صائب
که از شبهای بی پایان من صبح از نفس افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق انسانی میپردازد، از جمله توقعات و ناامیدیها. شاعر در آن به جستجوی حقیقت و راستی در زندگی اشاره میکند و میگوید که سکوت گاهی بهتر از فریاد زدن است، چرا که فریاد بدون پاسخ، بیفایده است. او بر اهمیت ارتباط با مرشد کامل تأکید میکند و به بیهودگی تکیه بر چیزهای ناپایدار اشاره میکند. همچنین، شاعر به مشکلات زندگی و دلشکستگیهای ناشی از جدایی و احساس تنهایی میپردازد؛ به ویژه در شبهای بیپایانی که بر او میگذرد. این شعر به نوعی عمیقترین چالشهای روحی و عاطفی انسان را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: به چه دلیلی به دنبال حرف زدن با دیگران هستی، وقتی که صدای تو مانند زنگ صدایی در فضا گم میشود؟ سکوت بهتر از فریادی است که هیچ شنوندهای ندارد.
هوش مصنوعی: از جایی که نشستهای حرکت نکن، زیرا اگر پاهایت را دراز کنی، ممکن است به حالتی بیاختیار و مست دچار شوی و به دست نگهبانان بیفتی.
هوش مصنوعی: از راهنمایی و هدایت معلم زبردست جدا نشو، چون به تنهایی نمیتوانی به کمال برسی. ثمرههای زندگی مانند میوهای هستند که در نهایت به زمین میافتند و از بین میروند.
هوش مصنوعی: آیا هزینهای که برای مسیر میپردازم به اندازه آب باریکی است که من دارم؟ در آن بیابان وسیع که با نفس کشیدن سیلابها پایین میآید.
هوش مصنوعی: دل هیچ کس به خاطر آواز زیبا و رنگین من نمیسوزد، مگر اینکه صدای من همچون آتش در قفس بر افروزد.
هوش مصنوعی: انسانهایی که مکار و دل سیاهی دارند، نمیتوانند از حقهها و فریبهای خود رهایی یابند. مانند عنکبوتی که ابتدا با تارهایش مگس را در دام خود میکشد و بعد به خود بند میشود.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال سلامت و خوشبختی هستی، باید دل خود را از خواستههای بیهوده و شکایتهای بیفایده خالی کنی، چرا که در چنین حالتی، ناله و غم تو مانند آتشی است که وقتی به علفی میافتد، شعلهور میشود.
هوش مصنوعی: دل کندن از چیزی که شیرینی و جذابیتش را دارد، کار آسانی نیست. مانند مگسی که به شکر چسبیده، انسان هم از لذتی که میبرد نمیتواند به راحتی جدا شود.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به درک عمیق از اسرار، باید در سکوت و آرامش حرکت کرد، زیرا همانطور که اگر غواص به نفس خود توجه زیادی کند، ممکن است گوهر گرانبها را از دست بدهد.
هوش مصنوعی: هر چند که از فریاد و نالهام دست بردارم، اما خوشحالی ندارد؛ چرا که وقتی مظلوم بدون حامی و دادخواهی بماند، زبانش بسته میشود و خاموش میگردد.
هوش مصنوعی: جدایی شب و روز برای من یکسان است، زیرا در شبهای طولانی و بیپایان من، صبح هم از نفس و امیدم دور میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.